چرا با قاسم سلیمانی میگن کتلت

منبع تصویر، اینستاگرام @kotletlovers

اطلاعات مقاله

دستگیری نواب ابراهیمی، یکی از رهبرانی که تقریباً سه میلیون نفر در اینستاگرام دنبال می کنند، نه تنها توجه بین المللی را به خود جلب کرده است، بلکه این سوال را دامن می زند که دلیل دستگیری وی و حساسیت دولت جمهوری اسلامی ایران بر چیست. آشپزی “کتلت”؟

مقامات قضایی هنوز دلیل بازداشت وی را اعلام نکرده اند. اما چیزی که این دستگیری را به یک اقدام رسانه ای و جنجالی تبدیل کرد این بود که نواب ابراهیمی در عصر روز تولد قاسم سلیمانی دستور پخت کتلت و توصیه هایی برای پخت میرزا قاسمی را در اینستاگرامش منتشر کرد.

به طور گسترده ای فرض می شود که او به همین دلیل دستگیر شده است. که البته فرض عجیبی نیست. اندکی پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق، برخی از کاربران شبکه های اجتماعی – به ویژه توییتر – مرگ او و وضعیت بدن او را پس از سرنگونی توسط پهپادهای آمریکایی به تمسخر گرفتند.

مانند بسیاری از شیوع های این چنینی، مشخص نیست چه کسی برای اولین بار در هنگام تمسخر وضعیت جسد قاسم سلیمانی به «کتلت» فکر کرد. اما مقایسه جسد فردی که چهره اول سپاه در خارج از ایران محسوب می شد با «کتلت» مورد استقبال جمعی از کاربران شبکه های اجتماعی قرار گرفت.

قاسم سلیمانی و مخالفان

منبع تصویر: Getty Images

قاسم سلیمانی در سال های پایانی عمر خود یکی از فرماندهان مهم سپاه بود که نامش با طیف وسیعی از تبلیغات فرهنگی و سیاسی گره خورد. در این تبلیغات او نه به عنوان یک فرمانده عادی سپاه، بلکه به عنوان یک قهرمان مرده که با ابتکارات نظامی و داستان های دراماتیک داعش را در عراق و سوریه شکست داد، به تصویر کشیده شد.

این اولین بار نبود که جمهوری اسلامی تلاش می کرد در میان وابستگان خود – به ویژه اعضای سپاه پاسداران، قهرمانان عاشقانه خلق کند. از قربانیان جنگ ایران و عراق گرفته تا مقامات ارشد و سیاستمداران و حتی رهبر جمهوری اسلامی، دولت پیوسته تلاش کرده (و می‌کوشد) با تبلیغات گران‌قیمت قهرمانان مورد نظر خود را خلق کند.

تفاوت اصلی سلیمانی با سایر موارد مشابه موفقیت غیرمنتظره این کمپین ها بود.

در حالی که خامنه‌ای یا دیگر روحانیون و «رهبران» سپاه، ستاره قلب حامیان حکومت و حزب‌الله جوان بودند، قاسم سلیمانی نیز برای بخشی از جامعه ایران که شبیه این گروه عمدتاً مذهبی نبود، به چهره محبوبی تبدیل شده بود.

این گروه که شاید به دلیل سبک زندگی خود از آزارهای معمول دولتی در امان نباشند، اما از پوشیدن تی شرت قاسم سلیمانی یا دفاع از او در یک مهمانی خصوصی ابایی نداشتند. استدلال حامیان سلیمانی، تکرار بخش قابل توجهی از تبلیغات حکومتی مربوط به فعالیت های سپاه قدس در خاورمیانه و این جمله معروف بود که «اگر در سوریه نجنگیم، در تهران بجنگیم». .

در نتیجه همین تبلیغات بود که سلیمانی در دهه 1990 به آرامی تبدیل به یک قهرمان برای عده ای شد که داعش را در عراق و سوریه متوقف کردند و نقش محوری در حفظ “امنیت” کشور داشتند.

برای اپوزیسیون، سلیمانی همچنان فرمانده سپاه بود که در اوایل ریاست جمهوری محمد خاتمی نامه ای را تهیه کرد و جامعه مدنی و دموکراسی خواهان ایرانی را تهدید کرد که اگر به تلاش های خود برای تامین آزادی های سیاسی ادامه دهند، با واکنش سپاه پاسداران روبرو خواهند شد.

و البته او بود که سالها قبل از ظهور دولت اسلامی و همزمان با شروع اعتراضات علیه دولت بشار اسد، یک عمر به رئیس جمهور سوریه کمک کرد و در عراق نیز از او به عنوان یکی از افراد یاد شد. کسانی که جنگ فرقه ای بین شیعه و سنی را رهبری کردند، به ایجاد دموکراسی در این کشور دامن زدند و مانع آن شدند.

به همین دلیل، سلیمانی حتی قبل از مرگش به چهره‌ای جنجالی تبدیل شده بود که می‌توانست ناظران رسانه‌های بین‌المللی، به‌ویژه آن‌هایی که سعی در درک سیاست ایران و خاورمیانه را دارند، به راحتی سردرگم کند. «ژنرال» به ظاهر کاریزماتیک برخاسته از یکی از سرکوبگرترین نهادهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و گاه کسانی که به سختی توسط همان نهادها سرکوب می شدند، او را تشویق می کردند.

در کنار این زمینه تفرقه، زمان ترور قاسم سلیمانی نیز دوران تاریخی و بسیار مهم مقاومت بخشی از جامعه ایران در برابر حکومت «جمهوری اسلامی» بود. وی زمانی توسط ارتش آمریکا کشته شد که رویارویی دولت و مخالفانش در ایران به مرحله بی سابقه و بسیار خشن رسیده بود. سال پرتلاطم 1398 در آبان ماه، افزایش قیمت بنزین بشکه باروت نارضایتی ملی را در کشور منفجر کرد و از سوی دیگر نهادهای مسلح جمهوری اسلامی از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پلیس. نیرو، با خشونت گسترده و بی سابقه به اعتراضات پاسخ داد.

بخونیدش:  چرا از بی مهرگان فسیل یافت نمی شود

سلیمانی کمتر از دو ماه پس از کشتار نوامبر 2018 کشته شد. در شرایطی که جامعه ایران – موافق و مخالف – هنوز از شوک تکان دهنده اتفاقی که طی حدود سه روز در کشور رخ می داد، رهایی نیافته بود.

خبرگزاری رویترز حدود 10 روز قبل از مرگ قاسم سلیمانی به نقل از سه منبع “نزدیک به آیت الله خامنه ای” گزارش داد که وی شخصاً به نیروهای مسلح دستور داده است تا “هر کاری لازم” را برای سرکوب اعتراضات نوامبر انجام دهند. در این گزارش به نقل از همان منابع آمده است که در جریان کشتار آبان حدود 1500 نفر کشته شدند.

در آن زمان، سطح بی‌سابقه خشونت‌های سرکوبگرانه حکومت، همراه با مسدودسازی و سانسور شدید اینترنت و رسانه‌ها، دستگیری فعالان سیاسی و مدنی، و سیل اطلاعات در مورد شکنجه و بدرفتاری با زندانیان، به اعتراضات دامن زد. دولت در ماه نوامبر به اعتراضات خیابانی پایان داده بود و شدت سرکوب به حدی بود که حتی انتشار گزارش رویترز نیز منجر به از سرگیری اعتراضات خیابانی نشد.

آنچه برای معترضان باقی ماند شبکه های اجتماعی بود و کاربران داخل و خارج از کشور با اتکا به امکان کتمان هویت واقعی خود از هرگونه اقدامی که هدف آن حمله به جمهوری اسلامی و حامیان آن باشد استقبال می کنند.

مخالفان و “خرد کردن”

منبع تصویر، شبکه الکوثر

وقتی سلیمانی به دست نیروهای مسلح آمریکا کشته شد، اولاً دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی کارزار بزرگی به راه انداخت. کمپینی که «محبوبیت» این فرمانده سپاه نزد گروهی از شهروندان طبقه متوسط ​​می تواند در آن نقش محوری داشته باشد.

اما برای اپوزیسیون، این رویداد ضربه‌ای به حکومتی بود که کمتر از دو ماه پیش «1500 نفر را در خیابان‌ها کشت» و روشن کرده بود که نمی‌خواهد هیچ مخالفتی را تحمل کند. دولتی که نه تنها سبک زندگی و پوشش ایرانیان را محدود می کند، بلکه متهم است که با سیاست های خود کشور را به انزوای تاریخی کشانده و به دلیل تحریم های گسترده، اقتصاد، معیشت و سطح چاه را تحت تأثیر قرار داده است. -شهروند بودن و تبعیض علیه آنها.

کمتر از یک هفته پس از ترور سلیمانی، دو رویداد متوالی تأثیر قابل توجهی بر افکار عمومی گذاشت. ابتدا نزدیک به 60 نفر در مراسم تشییع قاسم سلیمانی در کرمان زیر پا گذاشته شدند و کشته شدند و 24 ساعت بعد سپاه یک هواپیمای مسافربری اوکراینی را ساقط کرد و همه 176 مسافر را کشت.

نبرد تبلیغاتی موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی از یک سو و موج خشم و نفرت عمومی – به ویژه پس از افشای سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط موشک های سپاه – از سوی دیگر به سرعت خود را پیدا کرد. بیان در یک تشبیه غیر معمول: “خرد کردن”. .

نه تنها در ایران و خاورمیانه، بلکه در بسیاری از جوامع دیگر، احترام به اجساد مردگان بدون توجه به دوستی و دشمنی، یک رسم عمیقاً ریشه دار و تاریخی است که حتی در حقوق بین الملل نیز منعکس شده است. به عنوان مثال، در کنوانسیون ژنو، رفتار نامناسب با اجساد قربانیان جنگ – مانند تکه تکه کردن آنها، انتشار تصاویر نامناسب یا نمایش اجساد – به عنوان “جنایت جنگی” طبقه بندی شده است.

با کشته شدن قاسم سلیمانی، شدت حمله نیروهای آمریکایی به حدی بود که عکس کاملی از جسد وی منتشر نشد. در عوض، رسانه‌های نزدیک به دولت عکس‌هایی از خودروی حامل او با ابومهدی المهندس و همچنین عکسی از دست قطع شده او منتشر کردند. هدف این رسانه ها جلب همدردی و احتمالا دامن زدن به خشم حامیان سلیمانی بود.

اما نتیجه در میان بخشی از افکار عمومی جامعه ایران که از سرکوب به ستوه آمده بودند و حتی اجازه نداشتند آزادانه و علنی برای قربانیان هواپیمای اوکراینی عزاداری کنند، به شدت مخالف بود. تشبیه جسد متلاشی شده قاسم سلیمانی به «چاپ» که از جهات مختلف تشبیهی ظالمانه و غیرانسانی به نظر می رسید، یکی از ابزارهای تحقیر و تمسخر قدرت سپاه پاسداران شد. سپاه، که به نظر می‌رسد هیچ محدودیتی در سر بریدن معترضان غیرمسلح در داخل کشور ندارد، حتی از فرمانده قهرمان خود در خارج از کشور محافظت نکرد.

اما میزان خشونت نهفته در این مقایسه و ابعاد غیرمتعارف آن به حدی بود که از همان لحظه این مقایسه بی سابقه به اختلافات مخالفان جمهوری اسلامی دامن زد.

جدای از فرهنگ جهانی احترام به مردگان، تشییع جنازه بر سر یکی از غذاهای محبوب سفره ایرانیان، حتی برای بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، تشبیهی نامناسب به نظر می رسید که با مسئله مخالفت با حکومت همخوانی نداشت. به همین دلیل در آن زمان میزان پوشش این مقایسه برای تمسخر پیکر «سپهبد» سلیمانی محدود باقی ماند.

بخونیدش:  چطور پدر را راضی کنیم برای ازدواج

اما آنچه همچنان با قوت و جدیت دنبال می شود، برخورد دولت «جمهوری اسلامی» و رهبران آن با همه مخالفان است. در این مدت نه تنها نقض حقوق بشر و دستگیری های گسترده و ممنوعیت فزاینده رسانه ها و اینترنت در ایران کم نشد، بلکه در سال 1401 رویارویی دولت و معترضان وارد مرحله جدیدی شد. در جریان نهضت انقلابی که از شهریور ماه امسال آغاز شد و همچنان ادامه دارد.

صدها کشته، هزاران نفر در زندان، اعدام معترضان دستگیر شده و ده ها روایت تکان دهنده از قتل کودکان، شکنجه زنان و مردان در زندان، آزار و اذیت گسترده خانواده های کشته شدگان و دستگیر شدگان، دستگیری بی سابقه دانشجویان و روزنامه نگاران و حتی مشهورترین ستاره های سینما و همچنین شعارهای روزانه روحانیون. و فرماندهان سپاه علیه معترضان و توهین‌های گاه و بیگاه آنها و توهین‌های شخصی رهبر جمهوری اسلامی به شهروندان مخالف، عمق شکاف بین دولت و گروه ناراضی را به وضعیتی رسانده است که شاید در دهه‌های اخیر دیده نشده است.

در چنین شرایطی، حتی میزان اختلاف بر سر استفاده از تشبیه نامتعارفی مانند «چاپ» برای اشاره به پیکر قاسم سلیمانی نیز کاهش یافته است. نشانه روشنی از میزان خشمی که اکنون در تحقیر خشن «قهرمان عزیز جمهوری اسلامی» منعکس شده و به ابزاری برای یادآوری میزان نفرت توأم با یأس از حکومتی تبدیل شده است که برچسب «حکومتی» زده شده است. قاتل کودک» برای هفته ها.

شاید برای کسانی که امروزه به دلیل شدت خفگی از هرگونه ابراز مخالفت در خیابان ها یا شبکه های اجتماعی دوری می کنند، اشاره به «چاپ» را بتوان اعتراضی طنزآمیز به قیمت های پایین دانست که ویژگی اصلی آن است. مقایسه برای معنا بخشیدن به پیام اعتراضی آنهاست. ، مهم نیست.

به عبارت دیگر، گاهی حتی به هر تصویری که «چاپ» در این پیام اعتراضی اشاره می‌کند، صرف اشاره به این غذا می‌تواند یادآوری مهمی باشد که گوینده با تبلیغات سیاسی حکومت همدردی نمی‌کند. وضعیتی که پیش از این در مورد «سبزیجات بر ماهی» به وجود آمد و علیرغم اینکه شعار اصلی به منفی بودن زن ستیزانه اشاره می کرد، برای برخی صحبت از این غذا لزوماً به معنای همدردی با زن ستیزی شعار اصلی تلقی نمی شد و تنها ابزاری برای بیان مخالفت طنز آمیز بود. به دولت .

از سوی دیگر دستگیری فردی مانند نواب ابراهیمی نیز نشان می دهد که تحمل حکومت از همیشه کمتر شده است. نشان از خودباوری دولت در مقابل مخالفان و قدردانی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی از عمق تهدیدی است که می تواند پایه های اساسی این نظام سیاسی را متزلزل کند و این ساختار را به ارمغان بیاورد. تا لبه پرتگاه سقوط – فروپاشی.

حکومت «جمهوری اسلامی» تجربه طولانی در تقدیس مفاهیم و چهره های مورد علاقه خود دارد. قطعاً قاسم سلیمانی از آن دسته شخصیت هایی است که شایسته نیست حکومت با او و جنازه اش شوخی یا مسخره کند. اما دستگیری آشپزی که بدون کوچک‌ترین اشاره‌ای به سلیمانی یا مسائل سیاسی در ویدئویی دستور پخت «چپ» را برای مخاطبانش توضیح می‌دهد، نشان‌دهنده میزان نگرانی نیروهای امنیتی از انتشار این اعتراض‌ها است.

خامنه ای در دومین سالگرد سر بریدن قاسم سلیمانی، تروریست جنایتکار که صدها هزار زن و کودک بی گناه را در سوریه به قتل رساند و افراد بی شماری را آواره کرد، خامنه ای مانند همیشه سخنان تند و تیز را بیان کرد. وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به تمسخر کاربران اینترنتی به شهادت قاسم سلیمانی گفت: مستکبران در فضای مجازی حتی به نام این شهید و… هجوم می آورند (نزدیک بود بگوید مثلاً می گویند کتلت). )… در آن لحظه لبخندی زد و من نفهمیدم داشت می خندید یا یک واکنش عصبی بود.

حتی عمویم میدونه اسمش کوتلت هست، تو مغرور، مغرور فضای مجازی. 🤩🤝 #KotletDay pic.twitter.com/rkOSyGELSj

— ☼𓃬 پسر ساحل (@Sonofthebeach33) January 1, 2022

برای امتیاز دهی به این مقاله، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا