چرا بر خود میلرزم من

غزل 290 حافظ (دلم گم شده و می ترسم درویش هستم) با شرح

شرح غزل حافظ 290 / دلم بر باد رفته و بیهوشم

دلم غرق می شود و نمی دانم چه بر سر این شکارچی گمشده آمده است.

من از سر ایمانم می لرزم.

خیال دریا می جوشد هههات
چه در سر این قطره محال

من به این مژه می گویم افیتکش
که مثل آب خوردن روی سرش موج می زند.

گرم خون از آستین دکتر.

چرا از نتیجه خود خجالت می کشم؟

نه عمر خضر می ماند و نه ملک اسکندر

نگذارید قد هر گدا به ته برسد.

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل ۲۹۰ حافظ / دلم رمیده شد و غافلم من درویش

شرح 290 غزل حافظ

دلم غرق می شود و نمی دانم چه بر سر این شکارچی گمشده آمده است.

قلبم گریزان شده و من بیچاره نمی دانم چه بر سر این قلب جن زده آمده است؟

شکری: شکار، استعاره از دل

من از سر ایمانم می لرزم.

دل عاشقم اسیر کمان و شقاوت عاشق است، پس چون بید می لرزم مبادا دین و ایمانم از این عشق گم شود.

کفرکیش: بی دین، کنایه از بی رحم

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری برجسته است

خیال دریا می جوشد هههات
چه در سر این قطره محال

دل آشفته و گیج من آرزو دارد دریا شود و از این قطره فکر محال در شگفتم که چه فکر بیهوده و خامی در سر دارد.

تخیل آشپزخانه: کنایه از انتظارات بی دلیل و تخیل نابجا

صبر: استقامت

من به این مژه می گویم افیتکش
که مثل آب خوردن روی سرش موج می زند.

آن مژه های گستاخ و زیبای معشوق را خواهم کشید که گرچه مانند نیش در دل نفوذ می کند و آن را آزار می دهد اما در عین حال مانند آب حیات دلنشین و حیات بخش است.

شوخ: گستاخ

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ; مقاله ای از دکتر دینانی

گرم خون از آستین دکتر.

اگر دکترها دستشان را روی قلب زخمی و دردمندم می گذاشتند، هزاران خون از آستینشان جاری می شد.

هزار: عددی برای کثرت است

ریش: آزرده و رنجیده شده است

چرا از نتیجه خود خجالت می کشم؟

با گریه و شرم به خرابه میخانه می روم چون شرمنده ام و از نتیجه کار و عملم پشیمانم.

بیشتر بخوانید: بررسی معیشت و معیشت در اشعار حافظ شیرازی

نه عمر خضر می ماند و نه مالک اسکندر

ای بیچاره بر سر این دنیای فانی و زودگذر دعوا و مجادله مکن که نه عمر خضر جاودان است و نه سلطنت اسکندر.

نگذارید قد هر گدا به ته برسد.

ای حافظ دست التماس هر عاشقی به اندازه عاشق نمی رسد پس باید گنجی به دست آوری که ارزشش از قارون بیشتر باشد. یعنی فقط با چنین گنجی می توان به وصل یار رسید.

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نما; مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاءالدین خرمشاهی مطرح شد.

شاخ حافظ شرح غزل حافظ نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی است.

مجله اینترنتی آنالیز

نظریه احساس ارزشمندی
بسیاری از آدم‌ها فقط وقتی احساس ارزشمندی می‌کنند که به موفقیت خاصی می‌رسند.
این نظریه این مسئله را مطرح می‌کند که اولویت اصلی انسان‌ها در زندگی پذیرفتن و قبول کردن خود می‌باشد. این پذیرش از طریق دستیابی به موفقیت به دست می‌آید که در نتیجه رقابت با دیگران ایجاد می‌گردد. به عبارت دیگر می‌توان گفت رقابت با دیگران به ما کمک می‌کند تا بتوانیم هنگام رسیدن به اهداف خود احساس کنیم که به موفقیت چشمگیری دست یافته‌ایم و در نتیجه خودمان را پذیرفته و به خود افتخار کنیم. این احساسات مثبت در نهایت میزان خود ارزشمندی را در ما تعیین می‌کنند.

بر اساس تئوری عزت نفس، فرد با دستیابی به اهداف خود در زندگی، خود را می شناسد. توانایی (ظرفیت)، عزم (تلاش)، عملکرد و عزت نفس از عناصر این نظریه است.

2 عامل توانایی و تصمیم در تعامل با یکدیگر تا حد زیادی سطح عملکرد یک فرد را پیش بینی می کنند، سپس این 3 عامل با هم میزان عزت نفس را تعیین می کنند. این نظریه به بسیاری از روانشناسان کمک کرده است تا احساس ارزشمندی را درک کنند.

در واقع، فقط عملکرد ما در مقابل دیگران نیست که ارزش ما را شکل می دهد، بلکه بسیاری از عوامل درون فردی می توانند در این امر نقش داشته باشند. در واقع ارزش نه تنها باید به رفتار و عملکرد ما نسبت به دیگران مربوط باشد، بلکه لازم است ذاتاً برای شخصیت انسانی خود ارزش قائل شویم و در جهت رشد آن تلاش کنیم.

ترکیب این 4 عنصر تعیین می کند که ما چگونه خود را درک می کنیم. اگرچه دستاوردها و موفقیت ها ارزشمند هستند، آیا درست است که به آنها این همه اهمیت داده شود؟ آیا بهتر بودن از دیگران تنها چیزی است که باعث می شود برای خود ارزش قائل شویم؟ واقعا چه چیزی به ما احساس ارزشمندی می دهد؟

بسیاری از افراد در طول زندگی خود احساس بی ارزشی را تجربه می کنند. یکی از دلایل اصلی احساس بی ارزشی ما این است که به دروغ هایی که می شنویم باور داریم. چه این دروغ ها را از دیگران بشنویم و چه این دروغ ها را در ذهن خود تکرار کنیم. افرادی که احساس بی ارزشی می کنند نمی توانند ارزش، قدرت، ظرفیت و زیبایی را در وجود خود ببینند.

بخونیدش:  چرا داماد نباید لباس عروس را ببیند

افرادی که احساس ارزشمندی پایینی در درون خود ایجاد کرده اند، اغلب تنها به یک جنبه خاص از زندگی خود وابسته هستند و اگر در آن زمینه خوب عمل نکنند و موفق نشوند، احساس شکست و ناامیدی می کنند. به عنوان مثال، بسیاری از مردم بر این باورند که تمام ارزش آنها به یک ارتباط عاطفی صمیمانه و عاشقانه بستگی دارد. به همین دلیل است که وقتی در یک رابطه عاطفی شکست می خورند، احساس پوچی زیادی می کنند و دچار تنش روانی زیادی می شوند. در استخدام هم همین را می بینیم.

بسیاری از افراد کل هویت و اعتماد به نفس خود را حول کارشان تعریف می کنند و عزت نفس محدود و پایینی را پرورش می دهند. این مشکل باعث می شود که آنها نسبت به دیگران آسیب پذیرتر باشند و در هنگام مواجهه با مشکلات شغلی فشار روانی زیادی را تجربه کنند.

اگر احساس بی ارزشی می کنید و این احساس در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد می کند و شما را از دیدن اینکه واقعاً هستید و استفاده از توانایی های خود باز می دارد، می توانید با کمک گرفتن از یک روانشناس یا با شروع مسیر خودارزیابی، رشد کرده و احساس ارزشمندی خود را تغییر دهید. . دانش.افزایش

اهمیت احساس ارزشمندی
1- عزت نفس باعث می شود خود واقعی خود باشید
2- به ما کمک می کند تا از توانایی های بالقوه خود استفاده کنیم و آنها را به فعلیت برسانیم 98885- احساس ارزشمندی شما را به تجربه باز می کند.
6- عادت های خوبی در خود ایجاد می کنید.

تشخیص
بهترین معیار این احساس، شدت مقایسه با دیگران است. معمولاً افرادی که فاقد عزت نفس یا فاقد عزت نفس هستند، دائماً خود را با دیگران مقایسه می کنند، خود را پست تر از دیگران می دانند و معتقدند که توانایی مبارزه با مشکلات را ندارند و نمی توانند در آینده خود را تغییر دهند.

احساس ارزشمندی از کجا می آید؟
احساس ارزشمندی افراد از چیزهای مختلف ناشی می شود. با این حال، احساس ارزشمندی درونی ما از کودکی شکل می گیرد. تعامل کودک با مادر و پدرش در اوایل کودکی می تواند بر احساس ارزشمندی او تأثیر بگذارد. بچه های عزیز با این باور بزرگ می شوند که واقعا ارزشش را دارند. اما کودکانی که مورد آزار و غفلت دیگران قرار می گیرند با این تصور بزرگ می شوند که شایسته محبت و توجه نیستند. همانطور که بزرگ می شویم و با گذشت زمان، از طریق تعامل با دیگران احساس ارزشمندی به دست می آوریم. به عنوان مثال، فردی که دوستان خوب و روابط مثبت با دیگران دارد، احتمالاً دارای عزت نفس عمیق است. این افراد معتقدند که محبوب و ارزشمند هستند. برعکس زمانی اتفاق می افتد که شخصی درگیر روابط مخرب شود. به عنوان مثال، هر چه یک زن بیشتر در یک رابطه بد بماند، بیشتر احساس ارزشمندی خود را از دست می دهد. اگر مدام به زنی گفته شود که او بی لیاقت، زشت و احمق است، باور می کند و ارزش درونی خود را از دست می دهد. به عنوان یک انسان، همه ما می خواهیم مورد محبت، احترام و رفتار خوب دیگران باشیم. وقتی اطرافیان و محیط اطراف ما این چیزهای مثبت را به ما القا می کنند، اعتماد به نفس پیدا می کنیم.

وقتی در محیطی بزرگ می شویم که این احساس را در ما القا می کند احساس ارزشمندی می کنیم. علاوه بر این، باید توجه داشت که احساس ارزشمندی باید درونی باشد و صرفاً به افراد و محیط اطرافمان وابسته نباشد. اگر تمام احساس ارزشمندی مبتنی بر عوامل بیرونی است، در نظر بگیرید که روزی ممکن است شغل، خانه، دوستان و خانواده‌مان را از دست بدهیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر اینطور باشد، عزت نفس و ارزش ما متزلزل می شود و خطر از دست دادن همه چیز را به یکباره داریم. بنابراین بهترین راه این است که یاد بگیریم نه بر اساس رویدادها و متعلقات بیرونی، بلکه به صورت ذاتی برای خود ارزش قائل شویم. پس حس ارزشمندی خود را از درون تقویت کنید نه از بیرون. این بدان معناست که کنترل آنچه در زندگی ما اتفاق می افتد را به دست بگیریم و یاد بگیریم که ارزش ما با آنچه که داریم تعیین نمی شود. به این ترتیب به توانایی ها، نگرش ها و قدرت های درونی خود اعتماد بیشتری پیدا می کنیم و به راحتی می توانیم بر موقعیت های سخت زندگی غلبه کنیم.

احساس بی فایده بودن از کجا می آید؟
احساس بی فایده بودن در بین افراد بسیار رایج است و یکی از دلایل مراجعه به روانشناس همین است. احساس بی ارزشی به دلایل مختلفی ایجاد می شود. اول از همه باید بدانید که هیچکس با احساس بی ارزشی به دنیا نمی آید و به عبارتی هیچکس از بدو تولد احساس بی کفایتی نمی کند. اعتماد به نفس پایین دلیل این مشکل است. عزت نفس پایین در طول زندگی فرد مشاهده می شود زیرا همانطور که در بالا اشاره کردیم، همه کودکان در بدو تولد یکسان هستند و امکان ندارد نوزاد مدفوع یا ادرار کند زیرا احساس می کند سزاوار آرامش نیست. به راحتی می توان گفت که احساس بی ارزشی از محیط و تعاملات ما ناشی می شود. کودکانی که دائما مورد تحقیر و آزار قرار می گیرند این باور را در خود ایجاد می کنند که لیاقت چیزهای خوب را ندارند و نمی توانند به جایی برسند. کودکان و نوجوانانی که به دلیل نفهمیدن دروس، نمرات ضعیفی می گیرند، همیشه از سوی والدین و معلمانشان سرزنش می شوند و معتقدند که احمق هستند و عزت نفسشان از بین رفته است. بنابراین آنها این باور را ایجاد می کنند که به اندازه کافی خوب نیستند و هرگز موفق نخواهند شد. اعتقاد این دانش آموزان این است که “من یک احمق هستم و هرگز دروس خود را نمی فهمم.”

بخونیدش:  چرا به زیارت اربعین توصیه شده است

چگونه عزت نفس را افزایش دهیم؟
اولین قدم برای افزایش عزت نفس این است که از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و فقط در طول زمان خود را با خودتان مقایسه کنید. در واقع، لازم است بتوانید نوعی ندای درونی ایجاد کنید که دائماً به شما هشدار دهد که تنها کسی که همیشه باید از او پیشی بگیرید، خودتان هستید. این به شما کمک می کند در طول زمان پیشرفت کنید و رضایت بیشتری را تجربه کنید. البته ممکن است صدای درونی شما مملو از افکار منفی و مخربی باشد که مدام شما را زیر سوال می برند و اعتماد به نفس شما را از بین می برند. افکاری که خود به خود می آیند و به طور خودکار در ذهن حرکت می کنند، اگر به موقع شناسایی شوند و با افکار مناسب جایگزین شوند، با گذشت زمان عملکرد شما افزایش می یابد و مهمتر از آن، احساس شما نسبت به زندگی نیز تغییر می کند.

علاوه بر این، برای تقویت احساس ارزشمندی، باید نسبت به خود شفقت و مهربانی بیشتری داشته باشید و ویژگی های خود را بیشتر بپذیرید. افزایش مهارت هایی مانند خودآگاهی به شما کمک می کند ابتدا شناخت دقیق تری از خود به دست آورید و سپس برای افزایش پذیرش آن قدم بردارید. مراجعه به روانشناسان، شرکت در کارگاه های آموزشی خودیاری و مطالعه کتاب های نوشته شده در این زمینه می تواند به شما در این امر کمک کند. همچنین می توانید با دریافت مشاوره تلفنی احساس ارزشمندی خود را افزایش دهید.

هر روز جملات مثبتی در مورد خود تکرار کنید
با تکرار کردن جملات انرژی بخش و مثبت، احساس ارزشمندی در شما تقویت می شود.
وقتی اعتماد بنفس تان کم می شود و یا احساس بی ارزشی می کنید، جملات زیر را با خود تکرار کنید:
من عالی هستم
من پرانرژی و شاد هستم
من قوی هستم
من لایق بهترین ها هستم
من خودم را باور دارم
می توانم به اهدافم برسم
من انسان منحصربفردی هستم
من خودم را دوست دارم
زندگی ام را دوست دارم
دیگر آدم سابق نیستم
آینده خوبی برای خودم می سازم
من یک انسان دوست داشتنی هستم
می خواهم تجربیات جدیدی کسب کنم
مهارت های جدیدی که برای پیشرفت کردن نیاز دارم را یاد می گیرم
من مسئول ساخت زندگی خود هستم
فقط به چیزهای مثبت فکر می کنم
می توانم چیزهایی که نمی دانم را یاد بگیرم
هنوز به جایی که می خواهم نرسیده ام اما به زودی خواهم رسید
من بابت همه نعمات از خدا متشکرم

علاوه بر این، چندین راه ساده برای کمک به افزایش احساس ارزشمندی وجود دارد:

1. بدانید که دیگران ارزش درونی شما را تعیین نمی کنند.
انتظار داریم اطرافیان و همه کسانی که ما را می شناسند ارزش واقعی ما را بدانند. اما چگونه می‌توانیم از دیگران انتظار داشته باشیم که ارزش درونی ما را تأیید کنند، وقتی ارزش خود را نمی‌دانند؟ علاوه بر این، وقتی برای خودمان ارزشی قائل نیستیم و خود را ارزشمند می دانیم، از دریافت اعتباری که دیگران برای ارزش درونی ما ارزش قائل هستند، اجتناب می کنیم و هر چقدر هم که دیگران تکرار کنند که «تو ارزشمندی»، ما این را نمی پذیریم. آنها . دنیا آینه ماست و آنچه را که فکر می کنیم لیاقتش را داریم به ما می دهد. اگر می خواهید دنیا مانند یک انسان ارزشمند با شما رفتار کند، ابتدا باید با خودتان مانند یک انسان رفتار کنید و ارزش واقعی خود را به عنوان یک انسان تشخیص دهید.

2. شما هرگز نمی توانید ارزش درونی خود را بیرون از خود بیابید.
ما در دنیایی زندگی می کنیم که از کودکی به ما آموخته است که نوع ما به آنچه می گوییم و آنچه انجام می دهیم بستگی دارد و ارزش درونی ما توسط افکار و احساسات ما تعیین می شود. ; اگرچه این واقعیت نیست. اگه باور نمیکنی به اطرافت نگاه کن احتمالاً در اطراف شما افرادی قرار گرفته‌اند که کارهای ارزشمند زیادی انجام داده‌اند و دارایی‌های زیادی دارند، اما اگر از آنها بپرسید که درباره خودشان چه فکر می‌کنند، احتمالاً به شما خواهند گفت که به اندازه کافی خوب و بی‌ارزش نیستند. هرگز به دنبال ارزش درونی خود در دنیای بیرون نباشید. برای یافتن ارزش واقعی خود، باید به درون خود سفر کنید. با سفر به درون، می توانید تمام آنچه را که نیاز دارید و هر آنچه واقعا هستید پیدا کنید.

بخونیدش:  چرا به رپ مجوز نمی دهند

3. در انتخاب افرادی که وقت خود را با آنها سپری می کنید دقت کنید. متأسفانه، دوستان و خانواده ما اغلب تردیدها و احساس ناامنی ما را در مورد خودمان تقویت می کنند. البته ممکن است ناخودآگاه این کار را انجام دهند; اما مهم نیست که چه چیزی باعث می شود احساس بی ارزشی کنیم و ما را از دوست داشتن خودمان باز می دارند. در انتخاب افرادی که با آنها وقت می گذرانید دقت کنید. افرادی را برای دوستی انتخاب کنید که شما را بالا می برند و به شما کمک می کنند تا احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید. همیشه سعی کنید به احساساتی که در اطراف افراد مختلف احساس می کنید توجه کنید. اجازه ندهید کسی به عزت نفس شما آسیب برساند.

4. هر چیزی را که فکر می کنید باور نکنید. بسیاری از افکار ما تردیدها و احساس ناامنی ما را در مورد خود و جهان تقویت می کند. این باور نادرست که شما فرد ارزشمندی نیستید ممکن است ناشی از برخی از افکار شما باشد. به افکاری که از ذهنتان می گذرد شک کنید. تو آدم با ارزشی هستی شما از تمام افکار، احساسات، عیب ها و نقص های خود خسته شده اید. این عبارات را هر از گاهی با خود تکرار کنید. آنقدر تکرار کنید که حقیقت آنها را باور کنید.

5. اگر احساس بی ارزشی می کنید، کمی استراحت کنید و برگردید
استراحت کوتاه از شلوغی این دنیا می تواند به ما کمک کند زمانی را در آرامش با خودمان بگذرانیم و خود را پیدا کنیم. برای این کار می توانیم برای مدتی تلفن همراه خود را خاموش کنیم، از اطرافیان خود فاصله بگیریم و به سادگی بنشینیم و برای مدت کوتاهی با خود خلوت کنیم. در حالی که از دنیا دور هستیم، می توانیم خودمان را پیدا کنیم و ارزش و اعتبار درونی خود را بررسی کنیم. با تنها ماندن و صرف وقت فقط با خودمان، می‌توانیم بفهمیم که واقعاً چه کسی هستیم و برای همه چیزهایی که هستیم ارزش داریم. نه برای آنچه دنیا از ما انتظار دارد.

6. آنچه را که می خواهید از دیگران بشنوید به خودتان بگویید
به جای اینکه منتظر باشید دیگران حس ارزشمندی شما را تقویت کنند و به شما بگویند ارزش دارید، این کار را برای خودتان انجام دهید. آنچه را که در اعماق وجود شما درست و واقعی است به خودتان بگویید. به خود بگویید که ارزشمند هستید، قوی هستید، کافی هستید، زیبا هستید، دوست داشتنی هستید و لیاقت دوست داشتن را دارید. هر چه نیاز دارید از دیگران بشنوید تا باور کنید و بدانید که کلمات بسیار قدرتمند و مفید هستند، به خود بگویید.

7. با خود مهربان و ملایم باشید.
دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم ذاتا سخت و خشن است. نیازی نیست فشار و سختی های زندگی در این دنیا را برای خودمان بیشتر کنیم. با خودت مهربان باش. خود را به خاطر اشتباهات و نواقص خود ببخشید و بیاموزید که نیاز وحشتناک انسان برای کامل بودن را کنار بگذارید. به این فکر کنید که امروز چه کاری می توانید انجام دهید تا حداقل یک قدم از احساس ارزشمند بودن و احساس بی ارزشی فاصله بگیرید.

تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس چیست؟
عزت نفس و اعتماد به نفس مفاهیم بسیار مشابهی هستند که تفاوت های ظریفی با یکدیگر دارند. به عنوان مثال، اعتماد به نفس به معنای نگرش کلی نسبت به خود نیست، بلکه میزان احساس اثربخشی ما را در زمینه های خاصی نشان می دهد. به عنوان مثال، ممکن است به طور کلی اعتماد به نفس خوبی داشته باشید، اما به توانایی های خود در ورزش اعتماد چندانی نداشته باشید و در این زمینه احساس اعتماد به نفس پایینی داشته باشید. همه انسان ها به طور طبیعی می توانند با توجه به نقاط ضعف خود در زمینه های خاصی احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند و در واقع می توان گفت که احساس عزت نفس مفهومی جامع و کلی تر از عزت نفس است.

عزت نفس و خودشیفتگی
عزت نفس و خودشیفتگی را با هم اشتباه نگیرید. یک فرد با اعتماد به نفس خود را باور دارد اما به رقابت با دیگران فکر نمی کند و فکر نمی کند که از دیگران بهتر است.

از طرف دیگر، یک خودشیفته عزت نفس بالایی دارد و معتقد است که در همه چیز از همه بهتر است. او احساس برتری می کند و مدام خود را با دیگران مقایسه می کند. ممکن است تعجب آور باشد، اما برخی از خودشیفته ها عزت نفس پایینی دارند و سعی می کنند با استفاده از مکانیسم های دفاعی و پنهان شدن در پشت نقاب های دروغین، آن را از دیگران پنهان کنند.

از:
– هنر فردی
– موسسه پشتیبانی هنر زندگی
– چگونه
– کانون اندیشه جوان: مقاله ای با ترجمه نغمه صیامی 7575785998

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا