چرا به جنگ خندق احزاب میگویند

به گزارش خبرنگار مهر، گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر تعدادی از بیشترین سوالاتی را که مردم می پرسند به مرکز ملی پاسخگویی سوالات دینی برای آگاهی عموم ارائه می کند.

چرا جنگ خندق را جشنواره هم می نامند؟

با گسترش روزافزون اسلام، مشرکان و مشرکان احساس خطر کردند و برای مقابله با آن تمام تدابیر را اتخاذ کردند و توطئه های مختلف آنان پیرامون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به پایان نرسید و عملی شد و همواره در پایان به پایان رسیده است. شکست، اما همیشه در شکست. آزار و اذیت پیامبر را ادامه دادند. تا اینکه پس از 13 سال از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یثرب که بعدها مدینه نامیده شد هجرت کردند و به تشکیل حکومت پرداختند و بر تعداد مسلمانان افزوده شد.

سرانجام دشمنان اسلام برای مقابله با اسلام دست به اقدامات نظامی زدند و این اقدامات در ابتدا عمدتاً توسط قریش و مکه انجام شد و چندین جنگ با مسلمانان انجام دادند که در بیشتر آنها شکست خوردند و هر کدام شکست خوردند. از این جنگ ها نامی خاص و نام آنهاست. آنها را یا از محل جنگ گرفته بودند، یا به نام قبیله و قبیله ای که با آن می جنگیدند، یا به نام های دیگر.

در سال پنجم پس از هجرت پیامبر – صلی الله علیه و آله – به مدینه، کفار و مشرکان که از گسترش روزافزون اسلام احساس خطر می کردند و خود را در معرض نابودی می دیدند، بر علیه اسلام فعالیت خود را شدت بخشیدند. و پیامبر و این بار دشمنان اسلام فقط مشرکان مکه نبودند، بلکه یهودیان مدینه و اطراف آن که با پیامبر رابطه خوبی نداشتند دور هم جمع شدند و اتحاد نظامی قدرتمندی تشکیل دادند. [1] مردمی از قبایل و طوایف مختلف عربستان سعودی شرکت کردند و هدفشان از بین بردن اسلام و به شهادت رساندن پیامبر و مسلمانان بود. در تاریخ اسلام این جنگ را جنگ خندق یا جنگ احزاب می نامند. [2]

به این جنگ خندق می گویند که در این جنگ به پیشنهاد سلمان فارسی و به دستور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مسلمانان خندقی در اطراف مدینه حفر کردند که دشمن می توانست از آن حمله کند. که دشمن به راحتی نمی توانست وارد شهر شود. از این رو به خاطر همین خندق، آن را جنگ خندق نامیدند.

اما چرا به دلیل حضور نیروهای مختلف از قبایل و طوایف مختلف و همچنین قریش مکه و قبایلی مانند بنی نذیر و بنی قریظه که گفته شد این جنگ را جنگ احزاب نامیدند. نگران گسترش این ویروس است. اسلام و تقویت آن می ترسیدند، به همین دلیل به این جنگ، جنگ احزاب نیز می گویند. احزاب به احزاب، گروه ها و جناح ها اطلاق می شود.

چون قریش و مکه و سایر اقوام اعم از یهودی و بت پرست به تنهایی توانایی مقابله با اسلام را نداشتند، پس برنامه ریزی کردند که چگونه جلوی گسترش اسلام را بگیرند و برای این کار، قریش با تحریک یهودیان، نقشه اصلی را در پیش گرفت. این جنگ به رهبری آنها و حی ابن اخطب و همفکران یهودی او از قبیله بنی نذیر [3] با تلاش فراوان و جمع آوری نیرو به سمت مدینه می رفت و در طول مسیر با قبایلی مانند غطافان، بنی ضرار، بنی مره، بنی اشجع [4] و سایر قبایل متخاصم مسلمانان با هم متحد می شوند و از نظر مالی و نظامی به توافق می رسند.

اما این بار نیز نقشه آنها شکست خورد زیرا پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله – از طریق جاسوسان و مأموران مخفی خود نقشه آنها را کشف کردند و آنها هم تلافی کردند و در نهایت خندق را حفر کردند و در این جنگ نیز با استفاده از نظر تشکر کردند. سلمان فارسی و رشادت های حضرت علی (علیه السلام) و درایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) دشمنان اسلام شکست خوردند و با ذلت تمام از مدینه بازگشتند.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:

1. نسخ التواریخ، محمدتقی لسان الممالک (سپهر).

2. مصادر الموده، شیخ سلیمان بلخی کندوزی.

3. تاریخ یعقوبی، ابن قشاء یعقوبی.

4. فروغ عبیدیت، جعفر سبحانی.

5. گزیده ای از زندگانی پیامبر اسلام جعفر سبحانی.

6. تاریخ پیامبر اسلام (ص)، دکتر آیتی.

به دنبال:

[1] پشوایی، مهدی، زندگانی پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله -، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ دوم، 1378، ص. 172، و قمی، عباس، منتهی الاعمال، قم، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1373، جلد 1، ص. 139.

[2]. مفید، ارشاد، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1413ق. 1، ص. 96. و سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، انتشارات تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1372، ج. 2، ص. 125.

[3] سبحانی «پاشین»، ص. 123، وقدمی، مغازی، ج 1، ص 138. 2، ص. 441.

[4] همان، ص. 124.

غزوه خندق

جایگاه مسلمانان و مشرکان و بنی قریظه در جنگ خندق

زمان۱۰ شوال سال پنجم هجریمکانمدینهمختصات۱۴۰۰ متری شمال غربی مسجد نبوینتیجهپیروزی مسلمانانعلت جنگتوطئه بنی نضیرطرفین جنگمسلمانان با سپاهی متشکل از ۳هزار نفرکفار قریش با سپاهی متشکل از ۱۰هزار نفرفرماندهان جنگحضرت محمد(ص)ابوسفیانخساراتشهادت ۶ تن از مسلمانانکشته‌شدن ۸ نفر

غزوه خندق یا غزوه احزاب از غزوات پیامبر که در سال پنجم هجری اتفاق افتاده است. این جنگ با توطئه قبیله بنی نذیر آغاز شد و قریش برای ریشه کن کردن اسلام به همه یاران خود پیوستند. مسلمانان برای مقابله با مشرکان به پیشنهاد سلمان فارسی خندقی در اطراف مدینه حفر کردند. این جنگ با پیروزی مسلمانان پایان یافت و مشرکان عقب نشینی کردند.

در این جنگ حضرت علی علیه السلام عمرو بن عبدود را کشت.

نام دیگر این نبرد

این جنگ برای احزاب نیز شناخته شده است[1] زیرا قبیله قریش و یارانش از دیگر قبایل کافر عرب و یهودی با هم متحد شدند تا اسلام را علیه پیامبر (ص) و مسلمانان از بین ببرند.[2]

بخونیدش:  چرا به همه چیز شک دارم

تاریخ رویداد

بیشتر مورخان نوشته اند که این جنگ در سال پنجم هجری رخ داد. [3] در برخی منابع ماه شوال [4] و در برخی دیگر ذی قعده ذکر شده است. شوال عازم این جنگ شد و در روز شنبه اول سال به پایان رسید. ذی القاعده.[6]

علت جنگ

هنگامی که پیامبر(ص) بنی نذیر را به جرم خیانت از کشورشان بیرون کرد، به محلی به نام خیبر رفتند و یهودیان دیگر را به جنگ با پیامبر (ص) تحریک کردند که می توان آن را عامل اصلی جنگ دانست. پس از آن یهودیان بنی نذیر و بنی وائل مانند حی بن اخطب نذری، سلام بن ابی الحقیق نذری، کنعنا بن ربیع بن ابی الحقیق نذری، حذه بن قیس ویلی و ابو عمار وائلی.[ 7] به مکه رفت و ابوسفیان و قریش را به جنگ کشاند. خود را نزد رسول خدا (ص) رساندند. ابوسفیان پیشنهاد آنها را مبنی بر ائتلاف در دشمنی و جنگ با رسول خدا (ص) پذیرفت و یهودیان و قریش با یکدیگر متحد شدند. با دادن یک سال خرمای خیبر، آنها را با خود به جنگ با پیامبر بردند. (ص). [9] سپس نزد بنی سلیم بن منصور رفتند و رضایت گرفتند. [10]

تعداد مسلمانان و مشرکان

تعداد مشرکان از همه قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید[11] که از این تعداد چهار هزار نفر و سیصد اسب و 1500 شتر از قریش و یارانشان آمدند. [12] بر اساس برخی منابع، تعداد آنها (قریش، غطفان، سلیمان، اسد، اشجع، قریظه، نذیر و سایر یهودیان) 24000 نفر ذکر شده است.[13] در حالی که برخی از مسلمانان تنها سه هزار نفر را ذکر کرده اند.[14]

پیشنهاد حفر خندق

خندق گودال بزرگی است که در اطراف شهرها کنده شده است.[15] هنگامی که گروهی از یاران رسول خدا (ص) از قبیله خزاعه، او را از قصد مشرکان مطلع کردند، در مورد ماندن یا خروج از مدینه با مردم مشورت کرد. سلمان فارسی گفت: در ایران هرگاه از سواره نظام دشمن احساس خطر کنیم، خندق می‌کنیم. به گزارش قمی در تفسیر وی، جبرئیل نازل شد و صحت پیشنهاد سلمان را تأیید کرد. [16] مردم مدینه اقامت در شهر را برگزیدند و به دلیل مخالفت با تصمیم پیامبر(ص) پیشنهاد حفر خندق سلمان را پذیرفتند. حفر خندق تا آن زمان در میان اعراب مرسوم نبود و این امر مسلمانان و مشرکان را شگفت زده کرد.[17] ابوسفیان و یارانش چون خندق را دیدند گفتند این حیله و نقشه ای است که اعراب تا کنون نشنیده بودند. . [18] [یادداشت 1]

حفر خندق

پیامبر اکرم (ص) به مردم دستور داد تا خندقی را با پشت به کوه سل در جلوی خود حفر کنند و از موزاد (قلعه ای در غرب مسجد فتح) و به سمت منطقه ذوباب و حفر آن را آغاز کنند. کوه رتاج (کنار کوه [20] چهل ذراع را برای ده نفر معین کرد [21] [نکته 2] و حفر هر قسمت را به قومی سپرد. ذوباب و انصار از ذوباب تا کوه بنی عبید حفاری کنند [23] . رسول خدا (ص) نیز برای تشویق مسلمانان به حفر خندق و تقویت روحیه در این کار شرکت کرد [24] و دروازه هایی برای خندق ها قرار داد و از هر قبیله یک نفر را به نگهبانی گماشت.[25]

مسلمانان برای حفر خندق، ابزارهای زیادی مانند بیل، کلنگ، تبر و زنبیل را از یهودیان بنی قریظه، که در آن زمان از یاران پیامبر(ص) بودند، قرض گرفتند. همچنین آیاتی را بر منافقانی که در اعمال خود سست بودند نازل کرد. کار می کرد و بدون اجازه پیامبر نزد خانواده هایشان می رفت.[27]

مسلمانان در حین کندن خندق به صخره ای سخت برخورد کردند و پیامبر به آنان مژده فتوحات آینده مسلمانان در شام، یمن و ایران را داد و با هر صاعقه ای که از ضربات خود ظاهر می شد، سه بار به صخره برخورد کرد. از منافقین بود. او در تب و تاب جنگ احزاب رو به مسلمانان کرد و اعلام کرد: محمد به ما وعده می دهد که گنج های کسری و قیصر را بخوریم، اما اکنون حتی نمی توانیم به حج برویم.[29] حفر خندق. شش روز به طول انجامید و کودکان و نوجوانان نیز در حفر خندق شرکت کردند.[30]

نصب مسلمانان و مشرکان

گروه های متشکل از سه لشکر به فرماندهی کل ابوسفیان بن حرب به مدینه رسیدند. قریش با قبایل پراکنده خود (آخابیش) و قبایل متحد خود مانند کنانا و تهامه در رومه بین جرف و زغابه ساکن شدند و قبیله غطفان با قبایل متحد خود در نزدیکی کوه احد اردو زدند. رسول خدا (ص) نیز با مسلمانان در دامنه کوه سلا ساکن شد و زنان و کودکان را در قلعه ها اسکان داد.[31]

خیانت بنی قریظه

اوج مشکلات و فشارها بر مسلمانان در این جنگ زمانی بود که خبر رسید بنی قریظه (قبیله یهودی) که متعهد شده بودند در جنگ با پیامبر (ص) و یا علیه او نباشند، پیمان خود را شکستند و با او هم پیمان شدند. مشرکان کعب بن اسد قریضی (رهبر بنی قریظه) اگرچه در ابتدا نمی خواست اتحاد را به هم بزند، اما به تحریک حوی بن اخطب این کار را انجام داد. خزرج (به ترتیب سعد بن معاذ و سعد بن عباده) را نزد بنی قریظه فرستاد و از آنان خواست که در صورت تخلف از پیمان بنی قریظه، موضوع را خصوصی به او برسانند تا روحیه مسلمانان تضعیف نشود. بنی قریظه با این دو با تندترین لحن و ناپسندترین عبارات برخورد کردند. آن دو برگشتند و پیامبر (ص) را از خیانت بنی قریظه با نام «ازل و قره» بر دو قبیله خبر دادند. هدف از ذکر نام این دو قبیله یادآوری خیانت آنها به خبیب بن عدی و یارانش در رجعی بود.[33]

مصیبت مسلمانان

مسلمانان که از پشت سر (داخل مدینه) و همچنین از جبهه برای خانواده خود هیچ امنیت نداشتند، با لشکر انبوه مشرکان که گاه از قسمت های باریک خندق ها عبور می کردند، درگیر شدند، [34] بسیار ترسیدند. . قرآن ترس از مسلمانان و بی اعتمادی آنان به وعده های الهی را به طور جامع بیان کرده است.[35] این ترس به حدی بود که معتب بن قشیر یا معتب بن قصیر از منافقین گفت که محمد به ما قول داده که قصرها را باز کنیم. از کسری و قیصر، در حالی که اکنون هیچ کس جرات بیرون رفتن حتی برای رفع نیازهای خود را ندارد.[36]

بخونیدش:  چرا حضرت علی اسم فرزندش را عمر گذاشت

مسلمانان روز و شب در سرما و گرسنگی شدید از خندق محافظت می کردند.

برخی از مسلمانان مانند بنی حارثه عوس بن قیزی را به بهانه اینکه خانه هایشان محفوظ نیست و از حمله دشمن و دزدی خانه هایشان می ترسند فرستادند و از پیامبر (ص) اجازه بازگشت گرفتند. [39] حملات خالد بن ولید، عمرو بن عاص و ابوسفیان و همچنین تیراندازی و درگیری شدید و زخمی شدن افراد زیادی از دو طرف از جمله سعد بن معاذ اخباری ذکر شد.

شکستن پیمان توسط بنی قریظه، سرمای شدید، قحطی و گرسنگی و فشار بر مسلمانان به اوج خود رسید.[41] قرآن نیز با استناد به آیاتی به این موضوع اشاره کرده است.[42]

خطر بنی قریظه

هنگامی که احتمال حمله شبانه بنی قریظه به مرکز مدینه افزایش یافت، پیامبر (ص) دو گروه از صحابه (پانصد نفر) را برای محافظت از خانه‌های مسلمانان فرستاد و تا صبح تکبیر می‌خواندند. زیرا مسلمانان نگران بودند. بنی قریظه به زنان و کودکان حمله کردند. این بیشتر از حملات قریش به خودشان بود.[43] شبی دو گروه از مسلمانان با هم ملاقات کردند و ناآگاهانه به یکدیگر تیراندازی کردند. از آن زمان شعار «ژامبون; “Lionsarun” برای جلوگیری از تکرار این اتفاق استفاده شد. [44] در برخی از تفاسیر، «حم» به عنوان یکی از نام های پیامبر آمده است. [45]

جنگ علی با عمرو بن عبدود

در این جنگ، عمرو بن عبدود، مردی که شجاعتش مشهور بود و او را برابر هزار سوار می دانستند، با چند نفر از خندق باریک گذشت. علی علیه السلام و عده ای از مسلمانان راه را علیه آنان در پیش گرفتند. عمرو بن عبدود که در جنگ بدر مجروح شده بود و از جنگ احد جان سالم به در برده بود، در آن هنگام آماده جنگ شد و دعا و دعا کرد. [نکته 4] حضرت علی (ع) به جنگ با او برخاست، ولی پیامبر (ص) دستور داد که بایستد تا شخص دیگری بایستد. مسلمانان از ترس عمرو و دلیرانی که او را همراهی می کردند ساکت ماندند و هیچ یک داوطلب نبرد نشدند.[نکته 5] با طولانی شدن این وضعیت عمرو در حالی که فریاد گلویش را گرفته بود با افتخار گفت. کشتی، به اذن پیامبر(ص) انجام داد. علی (ع) برای جنگ با عمرو آماده شد. پیامبر (ص) عمامه خود را برداشت و بر سر علی (علیه السلام) گذاشت. او نیز شمشیر خود را به او داد و او را روانه کرد. [نکته 6] حضرت علی (ع) تاخت جلو [نکته 7] و از عمرو خواست اسلام را بپذیرد یا دست از مبارزه بردارد. عمرو نپذیرفت و هر دو درخواست را نپذیرفت. در این هنگام پیامبر به او فرمود پیاده شو و بجنگ و او هم پذیرفت. پس جنگ سختی بین آنها درگرفت و علی (ع) با سپر خود ضربه عمرو را دفع کرد و سپس با یک ضربه او را کشت و پس از آن یاران عمرو فرار کردند. پس از این پیروزی، علی (ع) تکبیر گفت و سپس نوفل بن عبدالله را که هنگام عبور از خندق گرفتار شده بود، در جنگی دیگر کشت و نزد پیامبر (ص) بازگشت.[46] بر اساس برخی گزارشات، زره عمرو اگرچه ارزشمند بود، اما علی از دوران جوانی به آن دست نزده است. حتي خليفه دوم نيز از علي انتقاد كرد كه زره خود را از بدنش برنمي دارد. خواهر «عمرو» از ماجرا باخبر شد و گفت: هرگز از کشته شدن برادرم پشیمان نخواهم شد، زیرا او توسط شخصی به نام کریم کشته شد و اگر غیر از این بود، برای جان خود گریه می کردم. [47]

روایات پیامبر (ص) در فضیلت علی (ع)

اقدام علی در کشتن عمرو چنان در کمک و پیروزی اسلام و شکست کافران در این جنگ مؤثر بود[48] که پیامبر (ص) در این باره فرمود: ضربت علی (ع) از فرقه جن و انس است. بهتر بود یا برتر، و به روایتی دیگر گفت که جنگ علی با عمرو بر همه اعمال امت من تا روز قیامت (یا شرک) برتر است. [50][یادداشت 8]

عوامل پیروزی مسلمین

در کنار مبارزه مؤثر علی علیه عمرو که منجر به شکست و فرار احزاب مشرک شد[51]، مورخان سه عامل دیگر را که در پیروزی مسلمانان در جنگ خندق مؤثر بود ذکر کرده اند:

نقش مهم شخصی به نام نوعیم بن مسعود اشجعی از قبیله غطفان که پنهانی مسلمان شد و هیچ کس از مشرکان از اسلام آوردن او اطلاعی نداشت. نعیم نزد پیامبر (ص) رفت و رسول خدا (ص) به او فرمود: کار دشمن را با ضعف و اختلاف بکش. اجازه خواست هر چه می خواهد بگوید تا بین مشرکان تفرقه ایجاد کند. پیامبر (ص) به او اجازه داد و فرمودند که جنگ نیرنگ است. از این رو نعیم بن مسعود نزد بنی قریظه که قبلاً از آنها مراقبت کرده بود، رفت و تفاوت جایگاه آنها را در مقایسه با مشرکان بیان کرد که در صورت لزوم می توانند بدون نگرانی از مهیا بودن خانه و خانواده خود برگردند و بروند. آنها آنها را رها کن – او به بنی قریظه توصیه کرد که از آنها گروگان بخواهند تا اطمینان حاصل شود که قریش و غطفان در جنگ با رسول خدا (ص) به آنها خواهند پیوست. سپس نزد قریش و غطفان رفت و از پشیمانی بنی قریظه و شکستن پیمان آنان سخن گفت و اعلام کرد که بنی قریظه می خواهند از قریش و غطفان گروگان گرفته و به دست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بفرستند. صلح با او او به آنها توصیه کرد که به بنی قریظه گروگان ندهند. در نتیجه اختلاف بین آنها بیشتر شد.[52]

بخونیدش:  چرا بسته اینترنت ایرانسل فعال نمیشود

به گفته واقدی [53] هنگامی که لشکر مشرکان به مدینه رسیدند دیگر محصولی نبود و مردم یک ماه قبل محصول خود را برداشت کرده بودند. در نتیجه علف های روی زمین برای اسب های قریش و سیصد اسب غطفان کافی نبود و شترها از لاغری در آستانه مرگ قرار گرفتند و زمین های مدینه نیز از نبود باران خشک شد.

ابن سعد [54] به نقش دعای پیامبر(ص) و استجابت آن و کمک های ماوراء طبیعی آن اشاره کرده است. پیامبر(ص) در روزهای دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه در مسجد احزاب دعا می کرد: «خدایا فرار کن احزاب را شکست بده». سرانجام دعای پیامبر در روز چهارشنبه بین نماز ظهر و عصر مستجاب شد. یک شب سرد و زمستانی چنان طوفانی برپا شد که نه چادر و آتش و نه دیگ برایشان رها کرد.[55] قرآن در آیه 9 سوره احزاب نیز به این امداد الهی اشاره کرده است. [56]

[یادداشت 9]

آثار شکست مشرکان

شکست و وارونه شدن احزاب در جنگ خندق ضربه بسیار هولناکی بر مشرکان بود، زیرا نه تنها فرصت سازماندهی و کارزار مجدد را از آنان سلب کرد، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه نیز افزود. پس از کشته شدن عمرو به دست حضرت علی یا بعد از شکست مشرکان که دو سه روز پس از کشته شدن عمرو اتفاق افتاد، رسول خدا فرمود: «پس از آن ما با آنها می جنگیم و آنها با ما می جنگند. . «نمی‌آیند و همین‌طور بود تا اینکه خداوند مکه را به دست پیامبر (ص) گشود.[57] پس از وفات عمر بن عبدود، پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمود: یا علی مژده بده که اگر کار امروز تو را با همه اعمال امت من (امت محمدی) می سنجد، اعمالت از همه برتر است که با مرگ عمرو خواری و ذلت وارد شد. خانه همه مشرکان و عزت و سربلندی به خانه همه مسلمانان وارد شد.[58][یادداشت 10]

آمار

محاصره مسلمانان پانزده روز به طول انجامید.[59] در این دوران محاصره و تیراندازی، جنگی رخ نداد[60] و پیامبر (ص) ابن مکتوم را به جانشینی خود در مدینه منصوب کرد.

در جنگ خندق شش نفر از مسلمانان [یادداشت 11] به شهادت رسیدند. هشت تن از مشرکان نیز کشته شدند.[62] آیه 214 سوره بقره، آیات 51 تا 55 سوره نساء و آیات 9 تا 25 سوره احزاب درباره جنگ خندق نازل شده است.[63]

ساختن مساجد در محل نبرد

مسجدی در کوه زباب (معروف به جبل الرایه) در حدود 1400 متری شمال غربی مسجد النبی و حدود 150 متری شمال کوه ثالث ساخته شد که پیامبر اکرم (ص) بر حفر خندق و محل خیمه اش نظارت می کرد. ایستاد و دعا کرد. اخیراً مرمت و بازسازی شده و به مسجد الرایه معروف است.[64]

همچنین در کوه صلاح، در حدود هفتصد متری مسجد النبی، جایی که خیمه پیامبر (ص) در آنجا برافراشته بود و از آنجا نماز می خواند و رسیدگی می کرد و خداوند او را به پیروزی بر پیامبر بشارت داد. مشرکین، مسجدی به نام مسجد فتح (یا مسجد حزب و مسجد جامع) ساخته شد. از این مسجد و چند مسجد دیگر که در دامنه کوه ساله واقع شده اند [یادداشت 12] به عنوان مسجد فتح و مسجد سبعه (هفت گانه) نیز استفاده می شود. در سال 1424 هجری قمری مسجد بزرگی به نام مسجد خندق بر روی کوه سلا ساخته شد و برخی از مسجدهای هفتگانه در آن گنجانده شد.[65]

مسجد فاطمه زهرا(س) از مساجد صبا است که از دیرباز درهای آن به روی زائران بسته بوده و چندین سال است که درب آن با بلوک های سیمانی مسدود شده است.[66]

پرس و جوهای وابسته

پاورقی

توجه داشته باشید

مراجع

این مقاله برگرفته از جلد شانزدهم دانشنامه جهان اسلام، صفحات 202-207 است.

قرآن.

ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ​​قاهره، 1385-1387ق/1967-1965، چاپ افست بیروت، بی تا.

ابن ابی الحدید، تفسیر نهج البلاغه، ناشر: قم، مدرسه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)، بی.

ابن اثیر

ابن حبیب، محمد، المحبر، بیروت، دارالآفاق الجدیه، 1361ق.

ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، بیروت، دار بیروت، 1405ق/1985م.

ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق ابراهیم العبیاری، مصطفی السقا و عبدالحافظ شلبی، بیروت، بی تا.

ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی سقاه، ابراهیم ابیاری و عبدالحافظ شبلی، قاهره، 1936/1355ق، چاپ افست بیروت، بتا.

ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، دلائی النبوة، تحقیق سید شرف الدین احمد، 1397ق/1977م.

بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمود فردوس، دمشق، 1356ش.

حکیم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین و بازیله التلکیس لحافظ الذهبی، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.

سمهودی، علی بن عبدالله، وفا الوفا باخبر دارالمصطفی، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت، 1404ق/1984م.

صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهادی و الرشاد فی سیره خیر العباد، تحقیق عادل احمد عبدالمجود و علی محمد مواد، بیروت، 1414ق/1993م.

طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری علم الهادی، قم، ۱۴۱۷ق.

طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر الطبری سمیع جامع البیان فی تاویل القرآن، بیروت، 1999م.

طبری، تاریخ، بیروت.

عبدالغنی، محمد الیاس، تاریخ المدینه المنوره، مدینه، ۱۴۲۴ق.

عضدالالدین ایجی، المقصیح فی الکلام، بیروت، علم الکتب، بی تا.

القمی، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.

کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوادعی، تحقیق عبدالله نامه، بیروت، 1405ق/1985م.

مسعودی، جزا.

مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی مفرح حجه الله علی العباد، قم، 1413ق.

نورالدین حلبی، السیره الحلبیه، تحقیق عبدالله محمد خلیلی، بیروت، 1422ق/2002م.

وقادی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق ماردن جونز، لندن، 1966م.

یعقوبی، داستان.

https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-مزمل-جلسه-4-1398/01/24-

لینک خارجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا