چرا من از طلاق میترسم
من می دانم که این مرد یک حرامزاده است
میدونم مزخرفه
میدونم بی ارزشه
اما من بعد از طلاق می ترسم
مخصوصا وقتی به دخترم فکر می کنم
نذار تصمیمم اشتباه باشه
من راه اشتباهی را انتخاب کردم
اما 12 سال با او و خانواده اش که از او هم بدتر هستند تحمل کردم
من دیگر نمی توانم آنها را تحمل کنم
حتی دیدن آنها مرا آزار می دهد
پس چرا میترسم؟
چرا فکر می کنم راه را اشتباه رفتم؟
مواجهه با ترس از طلاق بخش مهمی از بازسازی زندگی پس از جدایی و آشتی است. همانطور که می دانید، طلاق راهی برای از بین بردن تمام برنامه هایی است که به دقت برای زندگی خود برنامه ریزی کرده بودید. جایی که زمانی اعتماد و آرامش وجود داشت اکنون به مکانی ناشناخته تبدیل شده است که ما از آن اطلاعی نداریم. اما راه حل این نیست که به آرامی و درمانده به سمت یک سوراخ کوچک امن حرکت نکنید (اشاره به زندگی کرم ها) و فرصت های زندگی را به دلیل اشتباهات گذشته از دست بدهید. زندگی برای کمک به مقابله با ترس پس از طلاق و بازسازی زندگی خود، در این مقاله از سایت مشاوره باما توصیه هایی برای درک ریشه ترس و نگرانی پس از طلاق ارائه می کنیم. ما همچنین توصیه هایی را برای بازسازی زندگی و پیشبرد زندگی پس از طلاق ارائه می دهیم:
بازسازی زندگی پس از طلاق: آیا ترس شما را از حرکت به جلو باز می دارد؟
طلاق زندگی ما را تغییر می دهد. این تغییر و تحول بزرگ در زندگی با عواطف و احساسات قوی همراه است که می تواند روح و روان ما را تضعیف کند. من به عنوان یک مشاور خانواده معتقدم ترس عاملی است که نه تنها به بهبودی و رهایی از رنج های زندگی کمک می کند، بلکه ما را از پیشرفت و موفقیت در زندگی آینده باز می دارد. بنابراین باید ترس خود را شناسایی کرده و بر آن غلبه کنیم.
باید بدانید که ترس ها، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، نه طرفدارانی دارند و نه پیروانی:
• ترس ما را از دیدن چیز خوب در شرایط فعلی و درک فرصت های آینده باز می دارد. کاری انجام دهید یا داشته باشید.
زخمهای عاطفی و روانی پس از طلاق دوباره فعال میشوند و باورهای عمیق و ریشهدار درباره خودمان را شعلهور میکنند که سالها از آشکار شدن آنها جلوگیری میکنیم. اگر فردی معتقد باشد که به اندازه کافی باهوش و توانمند نیست، این باور در هنگام طلاق تشدید می شود و باعث می شود از آینده خود بترسند. احساس ترس بعد از طلاق به انسان القا می کند که امکان التیام زخم های عمیق و حرکت رو به جلو در زندگی وجود ندارد.
شجاعت طلاق
ما پس از تصمیم به طلاق از آینده نامعلوم خود می ترسیم. نگاه کردن به آینده مانند نگاه کردن به یک پرتگاه است. چگونه می توانم زندگی را به تنهایی مدیریت کنم؟ چه کنم، کجا زندگی کنم، چگونه قبوض و بدهی هایم را بپردازم؟ اگر فرزندانم مرا ترک کنند چه؟ آیا می توانم دوباره ازدواج کنم یا تا آخر عمر مجرد خواهم بود؟ همین افکار و خیالات ناشناخته است که زندگی ما را پس از طلاق نابود می کند. افکاری که هیچ پاسخ یا کنترلی برای آنها نداریم. این مشکل آینده است: هیچ کس نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد. نمی دانیم امشب چه بر سرمان می آید چه برسد به ماه یا سال آینده.
ندانستن و نداشتن پاسخ به سوالاتی که در ذهن داریم یک واقعیت ساده وجودی برای همه ما انسان هاست. ما باید این حقیقت را بپذیریم، نیازی به پاسخگویی به این همه شبهات ذهنی نداریم. ما هرگز نمی توانیم آینده را پیش بینی کنیم. تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که بلند شویم و آینده ای روشن را در ذهن خود تصور کنیم، سپس اقدامات لازم برای رسیدن به آن اهداف و رویاها را انجام دهیم.
ما هیچ کنترلی بر زندگی آینده خود نداریم. واقعیت این است که تنها چیزی که می توانیم کنترل کنیم وجود خودمان است. ما نمی توانیم آینده خود را کنترل کنیم، اما مطمئناً می توانیم برای آن برنامه ریزی کنیم. ما می توانیم تعیین کنیم که چه می خواهیم و سپس برای رسیدن به آن هدف قدم برداریم. زندگی آینده می تواند حتی بهتر از زندگی گذشته ما باشد اگر با مشارکت عمیق و اعتقاد راسخ برای ما آشکار شود.
چگونه بر ترس پس از طلاق غلبه کنیم؟
چند نکته برای غلبه بر ترس پس از طلاق:
ترس بعد از طلاق نشانه این است که ما خودمان را به چالش می کشیم و وارد دنیایی با تجربیات جدید می شویم. ترس را می توانیم به عنوان نشانه ای درک کنیم که به ما می گوید در آستانه یک رویداد جدید، متفاوت و بسیار مهم در زندگی هستیم که به ما کمک می کند تا فرد بهتر و کامل تری شویم.
دوباره یاد بگیرید و برنامه ریزی کنید. ما باید مدام و قانع کننده به خود بگوییم که ترس وجود دارد. به این ترتیب میتوانیم بهترین کار را انجام دهیم و در موقعیتهای جدید بیشتر بیاموزیم.
ترس وسیله ای برای خودشناسی و فرصتی بی نظیر برای شناسایی و غلبه بر آنهاست. “شما نباید از هیچ چیز در زندگی بترسید، فقط باید آن را درک کنید و درک کنید. اکنون زمان آن است که بیشتر بدانید تا کمتر بترسید.”
غلبه بر ترس پس از طلاق به ما این امکان را می دهد که بلافاصله قدم های بعدی را برداریم. افرادی که می ترسند بیشتر شبیه کودکانی هستند که از آب می ترسند. وقتی اولین قدم را برای فرو بردن سرشان در زیر آب برمی دارند، متوجه می شوند که بعد از انجام این کار چقدر خوشحال هستند، که آنقدرها هم بد نبود. خود ترس بدتر و شدیدتر از انجام آن است. پس ترس های خود را رها کنید و قدم های کوچکی بردارید که شما را به سمت کارهای بزرگتر سوق دهد و هر یک از شما اعتماد به نفس و قدرت بیشتری به دست آورید.
یک دیدگاه جدید را امتحان کنید. عدسی های ترس را بردارید و عدسی های امید و خوش بینی را جایگزین آن کنید. می دانم گفتنش راحت تر از انجام دادن است. اما تغییر رفتار نه تنها طرز فکر شما را تغییر می دهد بلکه واقعیت وجودی شما را نیز تغییر می دهد. ترس مسری است. وقتی به چیزی اشتباه یا غیرممکن در زندگی خود فکر می کنید، قطعاً ترس را در آنجا خواهید یافت.
به این فکر کنید که با رویارویی با ترس های خود چه چیزی به دست می آورید. به مثال کودک و ترس او از آب فکر کنید: آنچه او به دست آورده لذت شنا و توانایی شنا در آب های آزاد است. چگونه می توانید توانایی نجات خود را از غرق شدن داشته باشید؟ با مواجه نشدن با ترس های خود چه چیزی به دست می آورید؟ ترس برای شما چه ارزشی دارد؟ فهرستی از مزایا و معایب مقابله با ترس پس از طلاق تهیه کنید. سپس به وضوح خواهید فهمید که چه کاری انجام دهید.
توصیه های خردمندان را در مراحل مختلف زندگی خود به کار ببرید و در زمان حال زندگی کنید. گذشته گذشته است و آینده در راه است. تنها چیزی که داریم همین حال است. در زمان حال زندگی کنید و از آینده ای فرضی که هنوز وجود ندارد نترسید. دیگر هیچ ترسی برای آینده وجود ندارد.
بیاموزید افکار منفی در ذهن خود را نادیده بگیرید که دائماً به شما می گویند بترسید و همانجایی که هستید بمانید. “موجود خیالی” یا شیطان کوچک در ذهن شما که به شما می گوید باید از هر مشکلی بترسید و نمی توانید کاری انجام دهید یا داشته باشید در واقع صدایی است که در ذهن همه انسان ها وجود دارد. وقتی شروع به صحبت کرد، از او برای به اشتراک گذاشتن نظرش تشکر کنید و بگذارید برود. این صدا صدای شما نیست، وجدان آسیب دیده شماست.
از ترس های درونی خود که مانع پیشرفت شما در زندگی می شوند، بیشتر آگاه شوید. اکثر مردم واقعاً نمی دانند که همیشه از چه چیزی می ترسند. مثلا بعضی ها خرید نمی کنند، چرا؟ آنها خودشان واقعاً جواب را نمی دانند، اما به سادگی در جامعه و مکان های شلوغ احساس راحتی نمی کنند. پس چرا از جمعیت می ترسند؟ شاید دلیل اصلی ترس از میکروب ها، ترس از دست دادن، ترس از گم شدن یا ترس از شکست باشد. ریشه ترس خود را جستجو و کشف کنید. دانش قدرت است.
به تمام ترس هایی که در زندگی خود بر آنها غلبه کرده اید و اهدافی که به آنها دست یافته اید و به خوبی انجام داده اید فکر کنید. چیزی را دست کم نگیرید گذراندن دوران سخت کودکی، تربیت و تربیت فرزند، فداکاری برای زن، پیروزی پشت سر شکست. لیست می تواند طولانی باشد. بدانید که اگر در گذشته بر این مشکلات غلبه کرده اید، می توانید دوباره این کار را انجام دهید. ترسیدن از آن به خودی خود ترس است. در مورد آن فکر کنید. این ترس است که ما را از درک شخصیت، خوشبختی و هدفمان باز می دارد. فقط از خود بترسید، نه از چیزی که می ترسید. به یاد داشته باشید که ترس فقط یک احساس است و واقعیت نیست. اجازه ندهید ترس از آنچه ممکن است اتفاق بیفتد شما را از داشتن بهترین زندگی باز دارد.
من می خواهم از همسرم طلاق بگیرم، می ترسم
من 33 سالمه و 12 ساله ازدواج کردم. من یک دختر 6 ساله دارم. ما از ابتدای زندگی، زندگی خود را به سختی ساخته ایم. وقتی عصبانی شد خودش را کنترل نکرد و مرا زد. دو سال پیش چون ورشکست شد رابطه ما خیلی بد بود و همه با هم دعوا داشتیم. ترس از طلاق و آینده فرزندم برگشتم و دوباره زندگی کردم و در این دو سال زندگی مان را بازسازی کردیم و پیشرفت کردیم اما الان 4 ماه پیش شروع کرد به همان کاری که قبلا می کرد دوست من باهاش بازی کن این است یک توهم، من می خواهم طلاق بگیرم، اما از آینده بسیار می ترسم، می خواهم ببینم که من اشتباه نمی کنم، توافق کردیم که از هم جدا شویم، خانه 2 دانگ برای همسرم، 4 دانگ برای من ( البته کاملاً به نام من)، ماشین برای او و مراقبت از کودک با من. و من خودم این کار را کردم اما از آینده فرزندم یا نام طلاق می ترسم و دیگر اصلا با هم کنار نمی آییم و دخترم شاهد دعوا است.
پاسخ به سوال “من از طلاق می ترسم”
وضعیت بین شما و همسرتان قطعا شرایط سختی است و قطعا از رفتار آنها آزرده خاطر می شوید. از طرفی تصمیم به طلاق و جدایی می تواند بسیار سخت و دشوار باشد. اما باید بپذیرید که گاهی جدایی با همه سختی هایش می تواند بهترین تصمیم باشد. باید بیشتر روی دوستانش تمرکز کنید.
در چنین شرایطی که همسر شما قصد تغییر خود را ندارد، تحمل شما کاری بیهوده خواهد بود. شما به خاطر فرزندتان در یک رابطه ماندید، اما مشاهده تفاوت های شما توسط فرزندتان می تواند تأثیرات بدتری نسبت به فرزند طلاق داشته باشد. بعلاوه، فکر می کنید چه زمانی و تا چه زمانی می توانید با این شرایط ادامه دهید؟ چقدر برای حفظ شهرت خود در آرامش صرف خواهید کرد؟
طلاق بهتر است یا مدارا
جامعه امروزی طلاق را نسبت به گذشته پذیرفتهتر میداند و تا حدودی به این درک رسیده است: افرادی که طلاق میگیرند لزوماً افراد بدی نیستند و ممکن است اصلاً با هم کنار بیایند، فقط با یکدیگر خوب نیستند. همانطور که گفتید شما فردی مستقل و موفق هستید. پس بگذارید دیگران شما را به همین شکل ببینند و هیچکس به شما یا فرزندتان برچسب نزند. شما در یک چرخه معیوب گیر کرده اید و هیچ راه فراری ندارید. بنابراین باید مسیری را که به شما پیشنهاد می شود بپذیرید.
همچنین برای اطمینان بیشتر می توانید به مشاور خانواده مراجعه کنید تا از تصمیم بد خود مطمئن شوید. مشاور جنبه های مختلف زندگی شما با همسرتان را بررسی می کند و به شما کمک می کند تا بهترین تصمیم را با توجه به خیر خود و فرزندتان بگیرید.
در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
Kosha Koch Amélie
مشاور BAMA