چرا نخبگان از ایران میروند
سالانه 150 هزار نفر از نخبگان ایرانی از کشور خارج می شوند. این بدان معناست که ماهانه 12500 نفر یا 410 نفر از اعتماد مغزی کشور بدون قصد بازگشت به خارج از کشور سفر می کنند.
به گزارش ایسنا، خبرآنلاین در ادامه گزارش خود نوشت: وی اولین دانشجوی مقطع کارشناسی صنایع غذایی دانشگاه شهید بهشتی بود و هفت سال است که برای ادامه تحصیل از ایران خارج شده است. کار و آینده اش او می گوید دوستانش هم مثل او کشور را ترک کرده اند و نمی خواهند برگردند. راضیه دلیل رفتنش را اینطور توضیح می دهد: «می خواستم به جایی بروم که صلاحیت و تخصص برایشان مهم باشد و در مورد صلاحیت ها هیچ تعصبی وجود نداشته باشد. “من به جایی خواهم رفت که به دیپلم، تخصص و مهارت همه احترام گذاشته شود.”
چندی پیش رضا فرجی دانا وزیر علوم اعلام کرد: سالانه ۱۵۰ هزار نخبه ایرانی از کشور خارج میشوند. این بدان معناست که ماهانه 12500 نفر یا 410 نفر از نخبگان کشور بدون قصد بازگشت به خارج از کشور سفر می کنند. سفر بی بازگشتی که به گفته وزیر علوم ما را به کمک «سالانه 150 میلیارد دلار» و گمراهی به کشورهای دیگر می کشاند. این یک میلیون دلار برای هر مهاجر تحصیل کرده است. ضرری که ایران را در رتبه دوم جهان از نظر فرار مغزها قرار داد.
بر اساس نتایج تحقیقات صندوق بین المللی پول در سال 1999، ایران بالاترین مهاجرت نخبگان را در بین کشورهای در حال توسعه تجربه می کند. به طوری که سالانه نزدیک به 150 هزار نفر از بهترین جوانان و نخبگان ایران کشور را ترک می کنند. این صندوق بین المللی همچنین در گزارش سال 2009 خود اعلام کرد که ایران بیشترین فرار مغزها را در بین 91 کشور توسعه یافته و توسعه نیافته تجربه می کند. بدین ترتیب در حال حاضر 250000 مهندس و فیزیکدان ایرانی و بیش از 170000 ایرانی با مدارک علمی پیشرفته در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند. حتی بر اساس تحقیقات موسسه ملی علوم، 89 درصد ایرانیانی که به آمریکا سفر کرده اند، پس از اخذ مدرک دکترا در این کشور اقامت می کنند و به طور دائم در این کشور اقامت می کنند.
طبق آمار در سال های 1390 و 1391 تقریباً 8/48 درصد از دانشجویان مقطع کارشناسی ایران را ترک کردند. در مقابل، موج جدیدی از مهاجرت درست دو سال بعد رخ داد که دانشجویان مدرک فوق لیسانس خود را گرفتند و برای اخذ دکترا از ایران خارج شدند. به کشورهای دیگر می روند. کشورهای پیشرو آمریکا و کانادا و از این سو دانشکده فنی دانشگاه شریف هستند.
آزاده از آن دسته دانشجویانی است که برای گرفتن مدرک دکترا از کشور خارج شد. وی که دوره کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه علامه طباطبایی به پایان رسانده است، گفت: پس از ورود صدرالدین شریعتی به دانشگاه علامه، وضعیت دانشگاه زیر و رو شد. با وجود اینکه بچه ها در آزمون دکتری نمرات خوبی کسب کردند، دانشگاه علامه آنها را برای مصاحبه دعوت نکرد. در چند نوبت برخی از آنها برای اعتراض به رئیس دانشگاه شریعتی رفتند اما پاسخی دریافت نکردند. آزاده ادامه می دهد: حتی اگر اتفاقی می افتاد و چند نفر برای مصاحبه دعوت می شدند، ترکیب اساتید حاضر در مصاحبه دکتری همگی نزدیک به صدرالدین شریعتی بودند و به این ترتیب اکثر بچه ها همچنان در مرحله نگهداری بودند. رد شدند. در نهایت همه این مشکلات باعث شد که برای اخذ مدرک دکترا از کشور خارج شود و با هزینه شخصی به انگلستان برود.
اما فرار فروشگاه های ایرانی از کشور و مهاجرت آنها به کشورهای دیگر به گونه ای است که حتی مجله نیوزویک نیز سه سال پیش گزارشی از این دسته از ایرانیان منتشر کرد. در بخشی از این گزارش آمده است: «مسئولان دپارتمان مهندسی برق دانشگاه استنفورد با گروهی از دانشجویان خارجی که بالاترین نمرات را در آزمون سخت دکتری در این حوزه کسب کردند، دیدار کردند. به گفته یکی از مسئولان این دانشگاه، این دانشجویان از دانشگاه های آمریکایی یا سایر موسسات آموزشی دیگر کشورهای مرتبط با موسسات آمریکایی نبوده اند و تمایز خود را در این آزمون ها نشان می دهند، بلکه بیشتر آنها ایرانیان دانشگاه صنعتی شریف بوده اند. فارغ التحصیل شده بودند. دانشگاه استنفورد محبوب ترین مقصد برای فارغ التحصیلان دانشگاه شریف برای ادامه تحصیلات عالی است. به گفته «بروس وولی» رئیس سابق گروه مهندسی برق استانفورد، دانشگاه شریف یکی از بهترین برنامه های آموزشی را برای دانشجویان رشته مهندسی برق در مقطع کارشناسی ارائه می دهد. برتری این دانشگاه را نباید در مقابل رقبایی مانند MIT آمریکا و کمبریج بریتانیا و دیگرانی مانند چین دست کم گرفت.
همچنین در این گزارش نوشته شده است که سایر دانشگاه های کانادا و استرالیا که مقررات آسان تری برای اعطای ویزا دارند، از رونق چشمگیر دانشجویان ایرانی در کشورهای خود صحبت می کنند. در حالی که آمار دانشگاه های کانادا از افزایش 240 درصدی تعداد دانشجویان ایرانی نسبت به سال 1985 حکایت دارد، رسانه های استرالیایی گزارش می دهند که تعداد دانشجویان ایرانی در پنج سال گذشته پنج برابر شده و به 1500 نفر رسیده است.
سالانه حدود یک میلیون فارغ التحصیل دبیرستان در کشور در آزمون ورودی موسسات آموزش عالی شرکت می کنند، اما تنها ده درصد از آنها موفق به ورود به دانشگاه های دولتی می شوند و تنها یک درصد از آنها شانس ورود به موسسات آموزش عالی مانند شریف را دارند. بدین ترتیب، روش گزینش در ایران به باهوش ترین، با انگیزه ترین و کوشاترین دانشجویان کشور امکان دسترسی به بهترین موسسات آموزش عالی مانند دانشگاه شریف را می دهد. از سوی دیگر یکی از دلایل موفقیت دانش آموزان ایرانی در دانشگاه های خارجی، نظام آموزش متوسطه ایران است. در این سیستم دروسی تدریس می شود که دانشجویان آمریکایی تا زمانی که به سطح دانشگاه نرسند از آن بهره مند نمی شوند. این روش آموزشی پیشرفته به مدارک بالاتر مانند لیسانس نیز گسترش می یابد. محمد منصوری و دیگر فارغ التحصیلان در گفت و گو با مجله نیوزویک گفته اند که «در ایران چیزهایی به ما یاد می دادند که فقط برای مقاطع عالی است، مثل فوق لیسانس در آمریکا».
اما همه این مشکلات و شرایط باعث شده است که 90 نفر از 125 دانشجوی ایرانی المپیاد در دانشگاه های آمریکا مشغول به تحصیل باشند و از 96 دانشجوی اعزامی به خارج از کشور تنها 30 نفر به ایران بازگردند. به همین ترتیب 60 هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور تحصیل می کنند. بر اساس آمارهای رسمی، درصد فارغ التحصیلانی که از ایران خارج می شوند نسبت به کل این افراد 15 درصد است. بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان ها و نهادهای دولتی مانند هفته نامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی، 90 دانش آموز از 125 دانش آموز رتبه بندی شده در المپیادهای جهانی طی سه سال گذشته در حال حاضر در دانشگاه های آمریکا تحصیل می کنند و بسیاری از آنها هرگز نرفته اند. ایران چون زندگی برای همیشه به آنجا بر نمی گردد. بر اساس آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال 2007، 15 کارشناس ارشد، 2.3 پزشک و در مجموع 5475 فارغ التحصیل دبیرستان از کشور مهاجرت کردند.
بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول، 15 درصد از سرمایه انسانی تحصیل کرده ایران به آمریکا و 25 درصد به کشورهای عضو سازمان توسعه اقتصادی و همکاری اروپا مهاجرت می کنند. علاوه بر این، بیش از 5 میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی می کنند که حدود 2 میلیون نفر یا بیش از 40 درصد در آمریکا زندگی می کنند. علاوه بر این، 2000 استاد دانشگاه در ایالات متحده ایرانی هستند و 5000 ایرانی دارای مدرک دکترا در ایالات متحده هستند. طبق آمار، ایرانیان تحصیلکرده ترین اقلیت مهاجر در جامعه آمریکا را تشکیل می دهند.
راضیه یکی از آن اقلیت های ایرانی باسواد در آمریکاست. وی پس از خروج از ایران در سال 1385، دوره های کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته فناوری بیولوژیک و بازاریابی دارویی در هند به پایان رساند و در سال 1390 به آمریکا رفت، ازدواج کرد و هم اکنون تحلیلگر بازاریابی و بازرگانی است.
او می گوید: «از سال 1385 تا 1387 کل هزینه کارشناسی ارشد من شش میلیون تومان بوده است. دکتری را هم رایگان خواندم. البته در آن زمان یک سری پروژه های آکادمیک از استادم دریافت کردم و به راحتی می توان هزینه های زندگی را پرداخت کرد. الان هم چون بچه ام تازه به دنیا آمده، پاره وقت کار می کنم و حقوقم حدود سه هزار دلار در ماه است. راضیه ادامه می دهد که به دلیل اینکه می خواست بهتر و به زبان انگلیسی درس بخواند، ایران را ترک کرد، با اینکه دوره های فوق لیسانس او توسط دانشگاه هایی مانند دانشگاه تهران و صنعتی شریف ارائه می شد، هرچند سال آخر تحصیل او در مقطع کارشناسی بود. در دانشگاه شهید بهشتی قانونی تصویب شد که بر اساس آن دانشجوی اول کارشناسی می تواند بدون کنکور وارد مقطع کارشناسی ارشد شود و انگیزه ای برای خروج از کشور وجود ندارد. راضیه در این مدت دکترای خود را به صورت رایگان در هندوستان خواند، در حالی که در حال حاضر دانشجویان مقطع دکتری عصر دانشگاه های دولتی باید حدود 45 میلیون تومان هزینه بپردازند.
با وجود اینکه مغزها در حال فرار از کشور هستند و آمارهای ملی و بین المللی نیز این موضوع را تایید می کند، محمود احمدی نژاد، رئیس دولت دهم، گفت که ایران مطلقاً فرار مغزها ندارد و اصطلاح فرار مغزها تعبیر نادرستی است. کامران دودهو وزیر علوم در دولت احمدی نژاد به دنبال رئیس ستاد کل قوا گفت: فرار مغزها را قبول ندارم و فرار مغزها اصلا کلمه درستی نیست. بعدها حتی ارسلان قربانی شیخ نشین معاون وزیر علوم گفت که اصطلاح «فرار مغزها» را درست نمی دانم و معتقد به «گردش مغز» است. البته طبق آمار، گردش مغز در ایران یک طرفه بوده است که در کشورهای دیگر مانند چین، هند و کره جنوبی چنین نبوده است. فارغالتحصیلان این کشورها که در سالهای اخیر برای ادامه تحصیل به دانشگاههای اروپایی و آمریکایی رفتهاند، توانستهاند با حفظ ارتباط با سرزمین مادری خود، فعالانه در توسعه صنعتی و علمی کشور خود مشارکت کنند. اما اتفاقی که در ایران می افتد فرار مغزهاست نه مهاجرت. زیرا در زمینه توسعه صنعتی و علمی پس از خروج از کشور هیچ ارتباطی با کشور ندارند.
دلایل فرار مغزها
سعید جزو فارغ التحصیلان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شریف بود و اکنون برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به دانشگاه بوستون آمریکا رفته است. گفت: چرا نباید از ایران می رفتم؟ الان در یکی از بهترین دانشگاه های دنیا درس می خوانم. من بهترین امکانات را دارم. من بورسیه گرفتم و حتی دانشگاه برای تحصیلم حقوق می دهد. در کجای ایران چنین امکاناتی وجود دارد؟ یا در کجای ایران تضمینی برای آینده حرفه ای خوب وجود دارد که بدون خروج از ایران به این دلیل بتوان به آن امیدوار بود. »
مجله نیوزویک در بررسی دلایل مهاجرت نخبگان ایرانی عنوان کرد که ایران به دلیل مدیریت ناکارآمد اقتصادی با مشکلات و بیماریهای مختلفی مانند تورم مزمن، رکود دستمزدها و بخش خصوصی بیاساس مواجه است. به گفته این نشریه، اساتید دانشگاه در ایران به ندرت به حقوقی دسترسی دارند که به آنها امکان گذران زندگی را می دهد و بنابراین مجبور به پذیرش شغل دوم مانند راننده تاکسی یا تاجر خرد هستند. تحریم های سیاسی نیز شرایط را تشدید کرد و تاخیر در واردات تجهیزات علمی شرایط را دشوارتر کرد.
با این حال، دلایل متعددی ایران را در رتبه دوم فرار مغزها قرار داده است. از جمله اینکه کشور توجه خاصی به جایگاه علم و دانش ندارد. به عنوان مثال، به همان اندازه که از خوانندگان، متخصصان هنر و موج سواران در رسانه ها تجلیل می شود، چهره های ماندگار علم، اساتید برجسته، مبتکران و مخترعان و یا المپیک مورد احترام قرار نمی گیرند. از سوی دیگر، رشد کیفی، تحقیق و پژوهش قیمتی ندارد. یکی از عواملی که دانشجویان زیادی را به آمریکا جذب می کند، تحصیل، تحقیق، امکانات کامپیوتری و ارائه کمک هزینه و بورسیه است که در ایران وجود ندارد. همچنین در سالهای اخیر تعداد دانشگاههای کشور بدون برنامه درسی مدون یا تطبیق رشتهها با مشاغل افزایش یافته و به ارزشهای کمی و کیفی توجه بیشتری شده است، بنابراین روش تدریس بسیاری از کلاسها صرفاً مبتنی بر تئوری است. قدیمی و سنتی است به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روش های سنتی و قدیمی و ابزارهای غیراستاندارد، پایین بودن سطح پژوهش در مراکز علمی و عدم هماهنگی بین تحقیقات و استفاده از آنها و تخصیص ناکافی بودجه در امر تحقیق، ترویج و گسترش دیپلم. جهت گیری یکی از عوامل دیگری است که بیشترین نارضایتی را در بین دانشجویان ایجاد کرده است. مشکلات اقتصادی که شامل حقوق و مزایا برای آینده شغلی، مشکلات سیاسی و حقوقی، مشکلات اجتماعی، عدم شایسته سالاری، انحصار دولت، امید به آینده است، همه باعث فرار مغزهای کشور شده و حتی به بازگشت فکر نمی کنند.
البته به گفته دکتر فرجی دانا، وزارت علوم با بنیاد ملی نخبگان برنامه ای برای کاهش مهاجرت تحصیلکردگان تدارک دید و از سیاست های چین در این برنامه استفاده شد. فارغ از این، دولت یازدهم بیش از دولت دهم به فکر بازگرداندن مغزهایی است که از کشور فرار کرده اند، حتی اگر بسیاری از محققان مانند راضیه فکر کنند که هرگز به فکر بازگشت به ایران نخواهند بود.
انتهای پیام
هر سال 150 هزار نفر از نخبگان ایران، کشور را ترک می کنند. یعنی ماهی 12 هزار و500 نفر و یا روزی 410 نفر از مغزهای کشور بدون قصد بازگشت به خارج سفر می کنند.
خبرآنلاین در ادامه گزارش خود نوشت: او اولین دانشجوی کارشناسی صنایع غذایی دانشگاه شهید بهشتی بود و اکنون هفت سال است که برای ادامه تحصیل، زندگی، کار و آینده اش ایران را ترک کرده است. او می گوید دوستانش هم مثل او کشور را ترک کرده اند و نمی خواهند برگردند. راضیه دلیل رفتنش را اینطور توضیح می دهد: «می خواستم به جایی بروم که صلاحیت و تخصص برایشان مهم باشد و در مورد صلاحیت ها هیچ تعصبی وجود نداشته باشد. “من به جایی خواهم رفت که به دیپلم، تخصص و مهارت همه احترام گذاشته شود.”
چندی پیش رضا فرجی دانا وزیر علوم اعلام کرد: سالانه ۱۵۰ هزار نخبه ایرانی از کشور خارج میشوند. این بدان معناست که ماهانه 12500 نفر یا 410 نفر از نخبگان کشور بدون قصد بازگشت به خارج از کشور سفر می کنند. سفر بی بازگشتی که به گفته وزیر علوم ما را به کمک «سالانه 150 میلیارد دلار» و گمراهی به کشورهای دیگر می کشاند. این یک میلیون دلار برای هر مهاجر تحصیل کرده است. ضرری که ایران را در رتبه دوم جهان از نظر فرار مغزها قرار داد.
بر اساس نتایج تحقیقات صندوق بین المللی پول در سال 1999، ایران بالاترین مهاجرت نخبگان را در بین کشورهای در حال توسعه تجربه می کند. به طوری که سالانه نزدیک به 150 هزار نفر از بهترین جوانان و نخبگان ایران کشور را ترک می کنند. این صندوق بین المللی همچنین در گزارش سال 2009 خود اعلام کرد که ایران بیشترین فرار مغزها را در بین 91 کشور توسعه یافته و توسعه نیافته تجربه می کند. بدین ترتیب در حال حاضر 250000 مهندس و فیزیکدان ایرانی و بیش از 170000 ایرانی با مدارک علمی پیشرفته در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند. حتی بر اساس تحقیقات موسسه ملی علوم، 89 درصد ایرانیانی که به آمریکا سفر کرده اند، پس از اخذ مدرک دکترا در این کشور اقامت می کنند و به طور دائم در این کشور اقامت می کنند.
طبق آمار در سال های 1390 و 1391 تقریباً 8/48 درصد از دانشجویان مقطع کارشناسی ایران را ترک کردند. در مقابل، موج جدیدی از مهاجرت درست دو سال بعد رخ داد که دانشجویان مدرک فوق لیسانس خود را گرفتند و برای اخذ دکترا از ایران خارج شدند. به کشورهای دیگر می روند. کشورهای برتر آمریکا و کانادا و از این طرف دانشکده فنی دانشگاه شریف هستند.
آزاده از آن دسته دانشجویانی است که برای گرفتن مدرک دکترا از کشور خارج شد. وی که دوره کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه علامه طباطبایی به پایان رسانده است، گفت: پس از ورود صدرالدین شریعتی به دانشگاه علامه، وضعیت دانشگاه زیر و رو شد. با وجود اینکه بچه ها در آزمون دکتری نمرات خوبی کسب کردند، دانشگاه علامه آنها را برای مصاحبه دعوت نکرد. در چند نوبت برخی از آنها برای اعتراض به رئیس دانشگاه شریعتی رفتند اما پاسخی دریافت نکردند. آزاده ادامه می دهد: حتی اگر اتفاقی می افتاد و چند نفر برای مصاحبه دعوت می شدند، ترکیب اساتید حاضر در مصاحبه دکتری همگی نزدیک به صدرالدین شریعتی بودند و به این ترتیب اکثر بچه ها همچنان در مرحله نگهداری بودند. رد شدند. در نهایت همه این مشکلات باعث شد که برای اخذ مدرک دکترا از کشور خارج شود و با هزینه شخصی به انگلستان برود.
اما فرار فروشگاه های ایرانی از کشور و مهاجرت آنها به کشورهای دیگر به گونه ای است که حتی مجله نیوزویک نیز سه سال پیش گزارشی از این دسته از ایرانیان منتشر کرد. در بخشی از این گزارش آمده است: «مسئولان دپارتمان مهندسی برق دانشگاه استنفورد با گروهی از دانشجویان خارجی که بالاترین نمرات را در آزمون سخت دکتری در این حوزه کسب کردند، دیدار کردند. به گفته یکی از مسئولان این دانشگاه، این دانشجویان از دانشگاه های آمریکایی یا سایر موسسات آموزشی دیگر کشورهای مرتبط با موسسات آمریکایی نبوده اند و تمایز خود را در این آزمون ها نشان می دهند، بلکه بیشتر آنها ایرانیان دانشگاه صنعتی شریف بوده اند. فارغ التحصیل شده بودند. دانشگاه استنفورد محبوب ترین مقصد برای فارغ التحصیلان دانشگاه شریف برای ادامه تحصیلات عالی است. به گفته «بروس وولی» رئیس سابق گروه مهندسی برق استانفورد، دانشگاه شریف یکی از بهترین برنامه های آموزشی را برای دانشجویان رشته مهندسی برق در مقطع کارشناسی ارائه می دهد. برتری این دانشگاه را نباید در مقابل رقبایی مانند MIT آمریکا و کمبریج بریتانیا و دیگرانی مانند چین دست کم گرفت.
همچنین در این گزارش نوشته شده است که سایر دانشگاه های کانادا و استرالیا که مقررات آسان تری برای اعطای ویزا دارند، از رونق چشمگیر دانشجویان ایرانی در کشورهای خود صحبت می کنند. در حالی که آمار دانشگاه های کانادا از افزایش 240 درصدی تعداد دانشجویان ایرانی نسبت به سال 1985 حکایت دارد، رسانه های استرالیایی گزارش می دهند که تعداد دانشجویان ایرانی در پنج سال گذشته پنج برابر شده و به 1500 نفر رسیده است.
سالانه حدود یک میلیون فارغ التحصیل دبیرستان در کشور در آزمون ورودی موسسات آموزش عالی شرکت می کنند، اما تنها ده درصد از آنها موفق به ورود به دانشگاه های دولتی می شوند و تنها یک درصد از آنها شانس ورود به موسسات آموزش عالی مانند شریف را دارند. بدین ترتیب، روش گزینش در ایران به باهوش ترین، با انگیزه ترین و کوشاترین دانشجویان کشور امکان دسترسی به بهترین موسسات آموزش عالی مانند دانشگاه شریف را می دهد. از سوی دیگر یکی از دلایل موفقیت دانش آموزان ایرانی در دانشگاه های خارجی، نظام آموزش متوسطه ایران است. در این سیستم دروسی تدریس می شود که دانشجویان آمریکایی تا زمانی که به سطح دانشگاه نرسند از آن بهره مند نمی شوند. این روش آموزشی پیشرفته به مدارک بالاتر مانند لیسانس نیز گسترش می یابد. محمد منصوری و دیگر فارغ التحصیلان در گفت و گو با مجله نیوزویک گفته اند که «در ایران چیزهایی به ما یاد می دادند که فقط برای مقاطع عالی است، مثل فوق لیسانس در آمریکا».
اما همه این مشکلات و شرایط باعث شده است که 90 نفر از 125 دانشجوی ایرانی المپیاد در دانشگاه های آمریکا مشغول به تحصیل باشند و از 96 دانشجوی اعزامی به خارج از کشور تنها 30 نفر به ایران بازگردند. به همین ترتیب 60 هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور تحصیل می کنند. بر اساس آمارهای رسمی، درصد فارغ التحصیلانی که از ایران خارج می شوند نسبت به کل این افراد 15 درصد است. بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان ها و نهادهای دولتی مانند هفته نامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی، 90 دانش آموز از 125 دانش آموز رتبه بندی شده در المپیادهای جهانی طی سه سال گذشته در حال حاضر در دانشگاه های آمریکا تحصیل می کنند و بسیاری از آنها هرگز نرفته اند. ایران چون زندگی برای همیشه به آنجا بر نمی گردد. بر اساس آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال 2007، 15 کارشناس ارشد، 2.3 پزشک و در مجموع 5475 فارغ التحصیل دبیرستان از کشور مهاجرت کردند.
گزارش صندوق بینالمللی پول هر سال 15 درصد از سرمایههای انسی فرهیخته ایران به آمریکا و 25 درصد به عضو سازمان توسعه و مهاجرت اقتصادی اروپا میشوند. علاوه بر این، بیش از 5 میلیون ایرانی خارج از کشور زندگی می کنند که حدود دو میلیون نفر آن ها یعنی بیش از 40 درصد مقیم آمریکا هستند. 5 هزار ایرانی در آمریکا دکترا دارند. بر اساس مهاجر در جامعه آمریکا را ایرانیا ن تشکیل می دهند.
راضیه هم یکی از این اقلیت های باسواد ایرانی در آمریکاست. او بعد از اینکه در فوق لیسانس و دکتر را در رشته فناوری زیست شناسی و بازاریابی دارویی در هند می گردانند و از 2011 ب و کار است.
او می گوید: “سال 2006 تا 2008، کل هزینه فوق لیسانسم شش میلیون تومان شد. دکترا هم مجانی خوندم. البته اون موقع یه سری پروژه دانشگاهی از استادام می گرفتم و خرج زندگیم راحت در می اومد. الان هم به خاطر بچه ام تازه به دنیا اومده، نیمه وقت کار می کنم و حقوقم نزدیک به سه هزار دلار است.» راضیه ادامه می دهد که برای اینکه می خواهم با کیفیت بهتر و به زبان نگیسی درس بخواند با این رشته دوره فوق لیسانش را دانشگاه های دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف اند، ایران را ترک کرده است، حتی با این سال. آخر دوره لیسانش در دانشگاه شهید بهشتی قانونی می شود که نفر اول دوره لیسانس می تواند بدون کنکور دوره فوق لیسانس شود در او انگیزه ای به وجود نم ی آید تا کشور را ترک نکند. راضیه در حالی که دکترایش را در هند مجانی خوانده است که در حال حاضر دان شجویان دوره دکتری دوره های شبانه در دانشگاه های دولتی هزینه ای حدود 45 میلیون تومان بپردازند.
با این مغزها از کشور فرار می کنند و آمارهای ملی و بین المللی هم این موضوع را تایید می کند، اما محمود احمدینژاد، رئیس دولت دهم گفته بود که ایران مطلقا فرار مغزها را ندارد و اصلاً «فرار مغزها» تعبیر نا درست است. است. کامران نژاد هم به پیروی از رئیس کابینه گفته بود: «فرار مغزها را قبول ندارم» و مغزها اصلا «واژه» درستی نی ست. در ادامه حتی ارسلان قربانی شیخ نشین، وزیر علوم، هم گفته بود ک واژه «فرار مغزها» را صحیح نمی داند و معتقد به «گردش مغزها» است. البته با توجه به آمار، مغزها در ایران یک طرف اتفاقی است که در سایر کشورهای دیگر از جمله چین، هند و کره جنوبی نیفتاده است. دانش آموختگان این کشور علمی که در سال های گذشته برای ادامه تحصیل به دانشگاه های اروپا و آمریکا رفته اند با حفظ ارتباط با کشور مادر در توسعه صنعتی و کشورشان مشارکت فعال داشته باشند. اما آنچه در ایران می گذرد، فرار مغز هاست، نه مهاجرت. چرا که بعد از خروج از کشور هیچ ارتباطی در زمینه توسعه صنعتی و لمی با کشور ندارند.
چگونه فرار مغزها
سعید از جمله فارغ التحصیلان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شریف بوده و الان هم برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به دانشگاه بستون آمریکا رفته است. او می گوید: «برای چی نباید ایران رو ترک می کردم. الان در یکی از بهترین دانشگاه های دنیا در حال درس خواندن هستم. بهترین امکانات هم در اختیار دارم. بورس شده ام و حتی دانشگاه بابت درس خواندن به من حقوق هم می دهد. کجای ایران چنین امکاناتی وجود دارد. یا کجای ایران تضمین آینده شغلی خوب هست که بشه بهش امید بست و به اون دلیل ایران رو ترک نکرد.”
مجله نیوزویک در بررسی مراجعه نخبگان ایرانی گفته است که ایران با مشکلات و بیماری های گوناگونی چون تورم مزمن، در جا زدن دستمزدها و بخش خصوصی بی بنیه از مدیریت ناکارآمد اقتصادی، مواجه است. بر اساس ادعای این نشریه، اساتید دانشگاه ها در ایران به حقوقی که کفاف زندگی آنها را می دهند، می دهند و باعث ناچارند به شغل د ومی چون رانندگی تاکسی و خرده کاسبی دست بزنند. تحریم های سیاسی نیز مزید بر علت شده و آسیب در صنعت تجهیزات علمی، وضعیت را مشکل تر کرده است.
به هرحال وجودی متعددی دارد که ایران را در رتبه دوم فرار مغزها قرار داده است. از جمله اینکه در کشور توجه به جایگاه علم و دانش نمی شود. برای مثال انقدر که در رسانه ها مثلا خوانندگان، هنر پیشه ها، وزشکار ان، تجلیل می شوند، به چهره های ماندگار علمی، استادان برجسته و مبتکرا ن و مخترعان و یا المپیادها را نمی گذارند. از سوی دیگر هم به رشد کیفی، تحقیق و پژوهش بهایی داده نمی شود. یکی از عواملی که بسیاری از دانشجویان را به کشور آمریکا می کشند، امکا نات تحصیلی، تحقیقی، کامپیوتری و اعطای کمک های تحصیلی رفاهی و بورسیه است که در ایران خبری از آنها نیست. همین طور، درسال های اخیر تعداد دانشگاه های داخل کشور بدون هیچ گونه برنامه مدونی و یا تناسب رشته ها با مشاغل گسترش یافته اند و توجه بیشتر به ارزشهای کمی و کیفی بوده است به طوری که روش های تدریس بسیاری از کلاس ها صرفا مبتنی بر تئوری ها و حفظیات قدیمی و سنتی است. به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روش های سنتی و قدیمی و ابزار های غیر استاندارد، پایین بودن میزان تحقیق و پژوهش در مراکز علمی و عدم هماهنگی بین تحقیقات و کار برد آنها و تخصیص بودجه نا کافی به امر تحقیق و پژوهش، ترویج و گسترش مدرک گرایی، از عوامل دیگری هستند که بیشترین نا رضایتی را در بین دانشجویان به دنبال داشته است. مسایل اقتصادی که شامل حقوق و مزایا برای آینده شغلی است، مسایل سیاسی و قانونی، اجتماعی، عدم شایسته سالاری، انحصار دولتی، امید به آینده، همه و همه باعث شده تا مغزهای کشور فرار کنند و اصلا به برگشتن خود فکر هم نکنند.
البته به گفته دکتر فرجی دانا، وزارت علوم با بنیاد ملی نخبگان برنامه ای درباره کاهش مهاجرت دانش آموختگان تهیه کرده است و در این برنامه از سیاستهای کشور چین استفاده شده است. به هرحال، دولت یازدهم بیشتر از دولت دهم به فکر بازگرداندن مغزهای فرار کرده از کشور است، با اینکه بسیاری از دانش آموختگانی مانند راضیه معتقدند هیچ وقت به برگشتن به ایران فکر نمی کنند.