چرا نیاز است که من حتما به چگونگی دقیق
ما ماهیت دقیق اشتباهات خود را به خودمان، به شخص دیگری و به خدا اعتراف کردیم.»
(گام پنجم، نه فقط خواندن گام چهارم) به ما می گوید، می دانیم که خواندن گام چهارم برای شخص دیگری قطعاً بخشی از مرحله پنجم است. پس بقیه چیزهایی که فقط شامل خواندن فقط نیستند چیست.
بقیه اعترافاتی است که به خدا، به خود و شخص دیگر می کنیم که باعث می شود در این مرحله به رشد معنوی پنهان دست پیدا کنیم. ما قبلاً تجربیاتی در رابطه با اعتراف داریم. اعتراف کردیم که بیماری داشتیم، اعتراف کردیم که نیاز به کمک داریم، اعتراف کردیم که نیرویی وجود دارد که می تواند به ما کمک کند. استفاده از تجربه به دست آمده از این اعترافات ما را در گام پنجم یاری خواهد کرد.
بسیاری از ما پس از برداشتن گام چهارم احساس راحتی کرده ایم و معتقدیم که سخت ترین کار را انجام داده ایم. اما به سرعت متوجه شدیم که هنوز به مرحله پنجم نرسیده ایم. این تنها آغاز ترس ما بود.
برخی از ما می ترسیدیم که راهنمایمان ما را ببرد یا قضاوتمان کند. دیگران با این فکر که ما نمیخواهیم زیاد مزاحم راهنمایمان شویم تردید داشتند. ما مطمئن نبودیم که بتوانیم به راهنمایمان برای حفظ اسرارمان اعتماد کنیم. ما احتمالا در مورد آنچه که ترازنامه ما ممکن است فاش کند نگران هستیم. ممکن است چیزی از ما پنهان باشد و راهنمای ما خیلی راحت آن را مشخص کند که احتمالاً چیز خوبی نیست. برخی از ما فکر می کردیم تا زمانی که ترازنامه خود را با صدای بلند نخوانیم، محتوای آن واقعی نخواهد بود.
اگر تمام احساسات خود را در مورد مرحله پنجم بررسی کنیم، می بینیم که به همان اندازه انگیزه داریم که این روند را به امید بهبودی بعدی ادامه دهیم. برای کسانی که میشناسیم و قدم پنجم را کار کردهاند، فکر میکنیم که اصالت و توانایی آنها در ارتباط با دیگران را میستایم. آنها همیشه از جانب خودشان صحبت نمی کنند. آنها همچنین در مورد وضعیت دیگران می پرسند و واقعاً به پاسخی که می شنوند اهمیت می دهند. و اگر از آنها بپرسیم که چگونه در مورد ایجاد روابط با دیگران چیزهای زیادی یاد گرفتهاند، احتمالاً پاسخ خواهند داد: از زمانی که ما شروع به کار در مرحله پنجم کردیم.
اکثر ما که چهار و پنج سال کار کرده ایم، می دانیم که این روند همیشه تغییر ایجاد می کند.
به عبارت دیگر، حتی اگر ندانیم تمایل به انجام آن را داریم یا نه، باید از رفتار قدیمی خود دست برداریم. از سوی دیگر، بیشتر ما می دانستیم که باید تغییر کنیم، اما می ترسیدیم که نتوانیم.
برای شروع کار بر روی گام اول به دو چیز نیاز داریم، شجاعت و احساس اطمینان در روند درمان. اگر همه اینها را داشته باشیم، بهتر و واضح تر می توانیم با ترس های خود روبرو شویم و در این مرحله اعتراف لازم را انجام دهیم.
مواجهه با ترس ها
ممکن است همه ترس هایی که در بالا توضیح داده شد یا ترس های دیگری که ما را آزار می دهند داشته باشیم. لازم است که ترس های خود را بشناسیم و با وجود آنها به جلو برویم تا بتوانیم به درمان ادامه دهیم.
· چه بهانه یا توجیهی برای عملیات مرحله 5 دارم؟
· آیا در این مرحله می ترسم؟ این ها چه هستند؟
منشأ این ترسها هرچه که باشد، اکثر اعضای ما از روشی برای غلبه بر آنها استفاده میکنند: ما برای شجاعت و اراده دعا میکنیم، مرحله 5 کتاب چگونه عمل کنیم را میخوانیم و از قلب میخواهیم. ما عضو دیگران می شویم. اکثر ما این تجربه را داریم که هر بار که به جلسه مراحل کاری می رویم، اتفاقاً موضوع جلسات مرحله چهار و پنج است. اگر سعی کنیم آنچه را که برای ما اتفاق میافتد به اشتراک بگذاریم، مطمئناً حمایت لازم را از سایر اعضا دریافت خواهیم کرد. استفاده از منابع معنوی که از طریق عملیات مراحل قبل به دست آورده ایم به ما کمک می کند تا به مرحله پنجم خود برویم.
· برای غلبه بر ترس از برداشتن مرحله 5 چه باید بکنم؟
· کار کردن در چهار مرحله قبل چگونه من را برای انجام مرحله پنجم آماده کرده است؟
اعتراف به خدا
گام پنجم کتاب چگونه عمل کنیم به این سؤال پاسخ داده شده است که چرا باید به غیر از خود و دیگران به ماهیت اشتباهات خود به خدا اعتراف کنیم، به شرح زیر است: جلسات معتادان گمنام، ما یک شیوه زندگی را تجربه می کنیم. روزی که به اصول معنوی می پردازیم، چگونگی برخورد عادی و غیرعادی. وقتی ماهیت دقیق خطاهای خود را نزد خدایی که درک می کنیم اعتراف می کنیم، اعتراف ما معنادارتر می شود.
اینکه چگونه خدایی را که میفهمیم اعتراف کنیم به ویژگیهای درک ما از او بستگی دارد. برخی جدا از اعتراف به خود و شخص دیگری، به طور جداگانه و رسمی به خدا اعتراف می کنند. برخی از مردم قبل از اینکه شروع به خواندن ترازنامه برای راهنمای خود کنند، خدا را به حضور در این مکان دعوت می کنند. کسانی از ما که اصول معنوی بهبودی یا جلسات معتادان گمنام برای آنها ممکن است مجبور شویم رویکرد متفاوتی برای کار کردن در این بخش از مرحله پنجم داشته باشیم. راهنمای ما می تواند در این روند به ما کمک کند. هر روشی که در پیش بگیریم، تا زمانی که بدانیم اعتراف ما نیز در پیشگاه خداوند است، اشکالی ندارد.
· چگونه می توانم خدایی را که درک می کنم در پنج قدم خود مشارکت دهم؟
چگونه می توان بر تصمیم مرحله سوم از طریق عملیات مرحله پنجم تاکید کرد؟
به خودمان
وقتی مصرف میکنیم، احتمالاً اکثر ما از کسی به ما میگفتیم که مشکل دارویی داریم و به کمک نیاز داریم. نظر آنها برای ما مهم نبود. یا حتی اگر مهم بود، برای جلوگیری از استفاده ما کافی نبود. ما تنها زمانی توانستیم مصرف را متوقف کنیم که اعتیاد خود را پذیرفتیم و به برنامه جلسه معتادان گمنام ارائه شدیم. این امر در مورد اقرار مرحله پنجم نیز صدق می کند. ممکن است هرکسی، از همسرمان گرفته تا کارفرما یا راهنمای ما، به ما بگوید که کاری که انجام میدهیم اشتباه و مضر است، اما تا زمانی که این و اشتباهات خود را نپذیریم، این امکان بیش از آرزو یا توانایی بسیار نادر است. برای انتخاب مسیر دیگری
آیا می توانم ماهیت دقیق اشتباهات خود را تشخیص دهم و آنها را بپذیرم؟
چگونه اعتراف می تواند مسیر زندگی ما را تغییر دهد؟
به شخص دیگری
به عنوان معتاد، یکی از بزرگترین مشکلات ما، تمایز بین مسئولیت های خود و مسئولیت های دیگران است. ما خود را به خاطر مشکلات و رنج هایی که کنترلی بر آنها نداریم سرزنش می کنیم و در عوض، اغلب نقش خود را در صدمه زدن به خود یا دیگران کاملاً انکار می کنیم. ما مشکلات کوچک را اغراق می کنیم و مشکلات بزرگی را که باید با آنها مقابله کنیم نادیده می گیریم. اگر در ابتدای مرحله پنجم از ماهیت دقیق اشتباهات خود مطمئن نباشیم، در پایان این مرحله با اعتراف به شخص دیگری به آنها پی خواهیم برد. اگر نمیتوانیم نقش خود را ببینیم، کسی که به حرفهایمان گوش میدهد میتواند به ما کمک کند چیزهایی را که باید مسئولیت آن را بپذیریم از چیزهایی که انجام نمیدهیم جدا کنیم.
بسیاری از ما قبل از شروع رسمی مراحل کار از کسی خواستیم که راهنمای ما باشد و با او رابطه برقرار کردیم. برای بسیاری از ما، راهنمای ما فردی است که برای گوش دادن به پنج قدم خود انتخاب می کنیم. این به ما کمک می کند که مسئولیت خود را از عدم مسئولیت خود جدا کنیم. رابطه ای که با راهنمای خود پیدا می کنیم نیز اعتماد لازم را ایجاد خواهد کرد. هنگامی که راهنمای ما در حین خواندن بررسی ما، بخش هایی از بررسی خود را نیز با ما به اشتراک می گذارد، ارزش درمانی کمک به یک معتاد به معتاد دیگر به بهترین وجه آشکار می شود. این راه طولانی برای تضمین اینکه ما منحصر به فرد نیستیم، پیش می رود.
اعتمادی که ما باید به فردی که به گام پنجم ما گوش می دهد داشته باشیم فراتر از این اطمینان ساده است که اسرار ما را فاش نمی کند. باید مطمئن باشیم که وقتی قدم پنجم ما را بخواند، واکنش مناسبی نشان خواهد داد. یکی از مهمترین دلایلی که ما راهنمای خود را به عنوان فردی که میخواهیم در مرحله پنجم به او گوش دهیم، انتخاب میکنیم این است که او میداند ما چه میکنیم و بنابراین میداند در کجای این فرآیند هستیم. در عین حال این سوال به ما کمک می کند تا در عملیات مراحل بعدی تداوم و ثبات بیشتری داشته باشیم. حال، اگر به دلایلی به جای راهنمای خود، شخص دیگری را برای گوش دادن به مرحله پنج ما انتخاب کنیم، ویژگی های او باید همان چیزی باشد که ما راهنما می دانیم، یعنی کسی که: توانایی حمایت از ما بدون نگاه کردن به پایین، داشتن ما مسئولیت و نقش ما، کسی که می تواند نفوذ ثابت و متعادلی داشته باشد، زمانی که مرحله پنجم ما را تحت فشار قرار داده است. به طور خلاصه، کسی صادق، صادق و با بصیرت.
فردی که به مرحله پنجم من گوش می دهد چه ویژگی هایی دارد؟
· چگونه این مشخصات او به من کمک می کند تا بهتر و مؤثرتر اعتراف کنم؟
برای بسیاری از ما، ایجاد و حفظ یک رابطه صادقانه یک تجربه جدید است. اما به محض اینکه کسی حتی برای اولین بار حقیقت دردناکی را به ما می گوید، ما به سرعت تصمیم می گیریم آن رابطه را پایان دهیم. ما اغلب فقط یک رابطه مودبانه و دور و بدون عمق واقعی را ترجیح می دهیم. گام پنجم کمک می کند تا روابط ما صادقانه باشد. ما حقیقت را در مورد خود و اینکه واقعاً هستیم می گوییم و منتظر سخت ترین قسمت هستیم: واکنش شنونده. بیشتر ما از داشتن چنین رابطه ای می ترسیم. مرحله پنجم یک موقعیت منحصر به فرد برای ایجاد چنین رابطه ای در امن ترین محیط است. می توانیم مطمئن باشیم که مورد قضاوت قرار نخواهیم گرفت.
آیا حاضرم به فردی که قدم پنجم به من گوش می دهد اعتماد کنم؟
من از این شخص چه انتظاری دارم؟
چگونه مرحله 5 به من کمک می کند تا راه های جدیدی برای ایجاد و رشد روابط خود پیدا کنم؟
اشتباهات ما دقیقا چگونه است
راه دیگر برای اطمینان از اینکه گام پنجم ما فقط خواندن مرحله چهار نیست، تمرکز بر چیزی است که قرار است اعتراف کنیم. در انجمن ما تجربیات مختلفی در مورد اینکه دقیقاً منظور از (ماهیت دقیق خطاهای یمن) چیست، وجود دارد. اکثر ما با این سوال موافق هستیم که در مرحله پنجم باید توجه خود را بر ویژگی ها و الگوهای رفتاری خود که از اعتیاد و دلایل اعمالمان نشات می گیرد متمرکز کنیم. شناسایی دقیق اشتباهات ما چیزی است که اغلب هنگام خواندن ترازنامه به راحتی اتفاق می افتد. گاهی اوقات تکرار تعریف یک موقعیت یا شرایط مشابه دقیقاً به ما می گوید که چیست. به عنوان مثال، چرا ما همیشه با افرادی که بهترین های ما را در قلب خود نمی خواهند، معاشرت می کنیم؟ چرا همیشه در روابطمان طوری رفتار می کنیم که انگار زندگی ما به دست برنده ما بستگی دارد؟ چرا احساس می کنیم که کسب و کارهای جدید ما را تهدید می کنند و بنابراین از آنها اجتناب می کنیم؟ اجرای این رشته و طرح در الگوهای رفتاری ما را به شناخت ماهیت دقیق اشتباهات خود سوق می دهد. در جایی در این فرآیند احتمالاً شروع به برچسب زدن برخی از این الگوهای رفتاری به عنوان (نقایص اخلاقی) خواهیم کرد. اگرچه ما شروع به بررسی این نخواهیم کرد که چگونه هر یک از این معایب نقشی در بیمار نگه داشتن ما تا مرحله شش داشتند. اما اجازه دادن به این دانش و آگاهی در حال حاضر به ما آسیبی نمی رساند.
· ماهیت دقیق اشتباهات ما چه تفاوتی با اعمال من دارد؟
· چرا باید به ماهیت دقیق اشتباهاتم اعتراف کنم نه خود اشتباهات؟
ز. اصول معنوی
در مرحله پنجم بر اعتماد، شجاعت، صداقت و تعهد تمرکز می کنیم. تمرین معنوی اصلی اعتماد برای تکمیل مرحله پنجم ضروری است. همانطور که قبلاً گفتیم، احتمالاً تجربیاتی با راهنمای خود داریم که به ما امکان می دهد به اندازه کافی به او اعتماد کنیم، آیا مفید است یا خیر؟ چه کار باید بکنیم؟ در چنین مواردی باید به شخص دیگری اعتماد کنیم، رابطه بین راه رفتن و رشد معنوی ما همیشه برای ما روشن نیست. البته این بدان معنا نیست که این رابطه وجود ندارد یا واقعی نیست. اما ممکن است اعتماد به این روند برای ما دشوار باشد.
آیا معتقدم انجام گام پنجم زندگی من را بهتر می کند؟ چگونه؟
شجاعت یکی از اصولی است که باید برای شروع این مرحله از آن استفاده کنیم. احتمالاً در حین کار بر روی این مرحله، هر از چند گاهی باید از این شجاعت استفاده کنیم. وقتی تلفن را برمی داریم تا با راهنمایمان تماس بگیریم تا با او قراری بگذاریم و قدم پنجم را بخوانیم و اعتراف کنیم، ترس بر ما غلبه می کند و باید شجاعت را تمرین کنیم. وقتی ترازنامه خود را می خوانیم و به بخشی می رسیم که نمی خواهیم کسی بداند، باید شجاعانه با آن لحظه ترسناک روبرو شویم و کل ترازنامه خود را بخوانیم و اعتراف کنیم. وقتی به یک مشکل بسیار دردناک اعتراف می کنیم و احساس ضعف و آسیب پذیری ما آنقدر زیاد است که می خواهیم قبل از شنیدن نظر راهنمای خود همه چیز را به نحوی متوقف کنیم، دقیقاً در لحظه ای تعیین کننده و تعیین کننده در بهبودی ما است. برای انتخاب مسیر با شجاعت لازم است. روی مسیر زندگی ما در آینده تاثیر خواهد گذاشت. هر زمان که احساس ترس می کنیم، باید به یاد داشته باشیم که در گذشته تسلیم شدن در برابر ترس تنها پیامدهای منفی برای ما داشته است. بنابراین در حال حاضر در دسترس نخواهد بود. یادآوری این مشکل به ما انگیزه کافی برای نشان دادن شجاعت می دهد.
چه راه هایی وجود دارد که بتوانم جرات انجام این مرحله را پیدا کنم؟
تمرین اصل معنوی شجاعت در این مرحله چگونه بر بهبودی کلی من تأثیر می گذارد؟
آیا برای مرحله 5 زمان و مکان کاری انتخاب کرده ام؟ کی و کجا
تمرین اصل صداقت با خود یک اصل ضروری برای اعتراف به ماهیت دقیق اشتباهاتمان است. همانطور که نباید از واکنش شنونده هراس داشته باشیم، نباید از واکنش های خودمان هم بترسیم. ما باید به خودمان اجازه دهیم که واکنشهای طبیعی و انسانی خود را نسبت به گفتگو، که (زندگی ما به عنوان یک معتاد) زندگی میکند، زندگی کنیم: زندگی ما غم انگیز بوده است. ما به خاطر اعتیادمان خیلی چیزها را از دست داده ایم. ما به خاطر اعتیادمان به افرادی که دوستشان داریم آسیب رسانده ایم. تشخیص این مشکلات بسیار دردناک است. ما به خاطر اعتیادمان به افرادی که دوستشان داریم آسیب رسانده ایم. تشخیص این مشکلات بسیار دردناک است. با این حال، وقتی به این سوال دقت می کنیم، متوجه می شویم که احساس دیگری نیز هنگام تجربه درد ایجاد می شود: امید.
در نهایت، ما باید شجاعانه از کمال احساسات خود عبور کنیم، هر چقدر هم که دردناک باشند. انجام این کار در طول زمان باعث می شود احساس خوبی نسبت به خود داشته باشیم. این یکی از پارادوکس هایی است که اغلب در بهبودی با آن مواجه می شویم. یعنی آنچه با درد شروع می شود با شادی و آرامش به پایان می رسد.
چگونه در گذشته از صادق بودن با خودم اجتناب کرده ام؟ امروز برای تمرین صداقت چه باید بکنم؟
نگاه واقع بینانه به خود چه ربطی به فروتنی دارد؟
چگونه تمرین اصل معنوی صداقت با خودم به من کمک می کند تا خودم را بپذیرم؟
اعمال ما در این مرحله نشان دهنده اصل معنوی تعهد است. ما در زندگی نام ((تعهد)) را به مشکلات خاصی داده بودیم، تعهداتی که در طول آزمایشات تصمیم به رعایت آنها نداشتیم، گاهی اوقات نیز برای راحتی خودمان ((تعهد)) را می پذیرفتیم. اما در برنامه نشست معتادان گمنام در هر مرحله تعهد واقعی و اصولی خود را به برنامه می دهیم. دریافت مشاوره، انجام مراحل، یافتن یک گروه خانگی منظم و شرکت در جلسات آن، همه نشان می دهد که ما به بهبودی خود به شیوه ای اصولی و معنادار متعهد هستیم.
· به اشتراک گذاشتن مرور با راهنما چگونه تعهد من به برنامه جلسه معتادان گمنام را افزایش می دهد؟
برو جلو
یکی از فوایدی که قدم پنجم برای ما دارد افزایش حس توانمندی ماست. ما به وضوح تشخیص می دهیم که امروز چقدر انسان هستیم و تحت هیچ شرایطی یکدیگر را نمی پذیریم. کمبود ما در برخی زمینه ها به معنای بی فایده بودن ما نیست. متوجه می شویم که هم نکات مثبت و هم منفی داریم. ما قادر به انجام کارهای بزرگ و ایجاد خسارت بزرگ هستیم. این جنبه های مختلف شخصیت ما هستند که خاص هستند. تجربیات ما، حتی تجربیات منفی ما، اغلب به تقویت جنبه های خوب ما کمک می کند. برای اولین بار در زندگی مان متوجه می شویم که همان طور که الان هستیم خوب هستیم. البته پذیرفتن خودمان به شکل امروزی به این معنا نیست که بتوانیم استراحت کنیم و به دنبال پیشرفت نباشیم. خودپذیری به معنای واقعی شامل پذیرش کاستیهای ماست. باور به اینکه دیگر جایی برای پیشرفت نداریم خودپذیری نیست بلکه انکار است. بنابراین ما باید کاستی های خود را شناسایی کنیم و باید متعهد به رفع آنها باشیم. اگر میخواهیم مهربانتر باشید، باید با تمرین اصل معنوی مهربانی و شفقت روی آن کار کنیم. اگر بخواهیم نمرات بهتری بگیریم باید وقت بگذاریم و درس بخوانیم. اگر می خواهیم دوستان بیشتری داشته باشیم، باید وقت بگذاریم و روابط خود را توسعه دهیم.
· عملیات مرحله پنجم چگونه فروتنی و خویشتن داری مرا افزایش داده است؟
وقتی مرحله پنجم را کامل میکنیم، احتمالاً احساس راحتی و آرامش میکنیم و با به اشتراک گذاشتن مسائلی که قبلاً انرژی زیادی برای پنهان کردن یا سرکوب آنها صرف کرده بودیم، فشار را رها میکنیم. این یک واقعیت است که ((نقایص و نقاط قوت ما که آشکار و آشکار می شود. ناپدید می شود.)) مکاشفه آنها آزادی و رهایی را به ما عطا خواهد کرد که با وجود همه شرایط بیرونی زندگی احساس می کنیم.
همه روابط ما در نتیجه این مرحله تغییر خواهد کرد. کاملاً ضروری است که بدانیم رابطه ما با خود، دیگران و قدرت برترمان چقدر تغییر کرده است.
· رابطه ما با قدرت بالاتر من در طول عملیات مرحله 5 چگونه تغییر کرد؟
رابطه من با راهنمایم در نتیجه جراحی مرحله پنجم چگونه تغییر کرده است؟
از طریق اجرای این مرحله، نظر من در مورد خودم چگونه تغییر کرد؟
تا چه حد توانسته ام عشق و محبت خود را نسبت به دیگران و خودم توسعه دهم؟
در کنار احساس راحتی، خستگی ما از عیوب شخصیتی احتمالا به اوج خود رسیده است. این به این معنی است که ما کاملا آماده هستیم، دقیقا همان چیزی است که برای شروع مرحله ششم نیاز داریم.
این سوال خیلی خوبیه ولی من تو سوال قبلی گیر کردم و همه چیز رو باز کردم و الان دارم فکر میکنم چی بگم؟ حقیقت این است که وقتی اشتباهم را بپذیرم چه فایده ای دارد؟ ! واقعیت این است که من از واقعه روایتی کرده ام که به درد کسی نمی خورد و حداکثر این است که از انکار بیرون می آیم! چیزی که سودمند است و ممکن است بر رفتار و عملکرد آینده من تأثیر بگذارد، چیزی که مرا به درک دلیل رخ دادن این خطا سوق دهد، چیزی که من را از انکار واقعی و این تصور خام که رفتار من بر اساس شرایط است خارج می کند. اتفاق افتاد و تقصیر من نبود من باید بیرون بیایم و اعتراف کنم که اشتباه یا کاستی هایی که به دلیل عملکرد ضعیفم رخ داده است!
در واقع اتاق کنترل خطای من، جایی که بیماری من و ابزارهای آن، یعنی نقص ها، در قسمت ریشه پنهان شده اند!
دلیل دیگری که به ذهن می رسد، خطاها اغلب به طور ناگهانی اتفاق می افتد و ما را شگفت زده می کند! چی شد که اینجوری شد! انگار از هر سوراخی خطاهای خاصی را بیرون آوردم و از سوراخ دیگری وارد کردم! امروز با خانواده ام قهر نمی کنم، با راننده تاکسی بازی می کنم! با راننده تاکسی دوستانه ام، با دوستم شوخی می کنم! تا ریشه رو پیدا نکنیم و اعتراف نکنیم مثل اون اژدها یه بیماریه (هاها!) اگه یه سر بزنی دو تا سر بیرون میاد.
آیا واقعا فکر می کنید که انسان ها حق دارند اشتباه کنند؟ ! من می گویم انسان ها می توانند اشتباه کنند! از طرفی اشتباه زمانی اشتباه است که کاری بدون هدف و پیش زمینه اتفاق بیفتد! وقتی قبلا اشتباه کردم و دوباره انجامش دادم یعنی مقصرم! یعنی این یک اشتباه نیست، یک انتخاب است! یا وقتی ریشه ی اشتباهم رو پیدا کردم ولی بهش رسیدگی نکن دیگه نمیتونم بگم اشتباهه!!!
بریم سراغ سوال بعدی…