چرا کژال خیال میکرد که تپه قد کشیده است

در این مطلب با معنی لغات و نمودار روان خوانی فارسی هفتم کجل همراه شما هستیم.

فارسی کژال هفتم معانی و نمودارهای روانخوانی

نکات دستوری و جداول متن «روان خوانی: کژال»:

روانخوانی

کژال

نوع نثر: ساده و روان

نویسنده: طاهره ایبد

کژال روناک را بغل کرد و رفت. روناک انگشتش را در دهانش گذاشت و مکید. روستا تازه از خواب بیدار شده بود. کژال به دیدار «خاله کبوک» می رفت. هوای خنک صبحگاهی با طراوت بود. کژال لب قرمز روناک رو بوسید و آروم گاز گرفت. روناک لبخند زد. کژال پشت گلویش را قلقلک داد. روناک دوباره زد زیر خنده. کژال الاغش را محکم به سینه بغل کرد و گفت: قربون تو غلتک نازنینم.

واژهمعنی واژهروناکبه معنی روز روشن، روشنایی – در زبان کُردیکابوکبه معنی کبوتر، نامی برای دختران – در زبان کردیمعنی کلمات و آرایه های روان خوانی کژال فارسی هفتم

کژال از تپه بالا رفت و بعد افتاد. نیمه راه بود که خشک شد. آنجا ماند از پشت صخره چیزی بیرون آمد. کژال ابتدا فکر کرد که سگ است. سگ او یکی از سگ های روستایی است که بعد از گله بیرون آمده است. اما سگ نبود فریادش پوست بدن کژال را خراشید. روناک رو محکم بغل کرد. گرگ آماده بلند شدن بود. بدن کژال مثل علف در باد می لرزید:

نکات دستوری و ترتیب ادبی:

آن را خشک کرد ← کنایه از «تعجب شد، مبهوت شد»

او پوست بدن کژال را خراشید ← کنایه از “خیلی کجال را ترساند”

کژال پوست گرگ را گرفت و فریاد زد: هه زهر… هه زهر! به سرم!» (کنایه از بدبخت و فقیر بودن) گرگ چوبی در دهانش گرفت و دوید، کژال پشت سرش زمین را می خراشید و دست تکان می داد و روناک را صدا می کرد.

واژهمعنی واژهکژال به دنبال او زمین را خیش می کشیدکژال به دنبال او زمین را چنگ می زد، سنگین حرکت می کردمعنی کلمات و آرایه های روان خوانی کژال فارسی هفتم

نکات دستوری و ترتیب ادبی:

متاسفم که بدبخت و فقیر هستم

سنگ را انداخت. گریه کرد و دوید. صورتش را خاراند و دوید. گرگ تنش را از بین می برد.

نکات دستوری و ترتیب ادبی:

پاره تن ← کنایه از فرزند عزیز و دلبند

دوباره جیغ بزن دوید آزاد صدا از کنار تپه آمد. کسی کمک می خواست راه افتاد و دوید. (گامی برداشت و شروع به دویدن کرد) صدا او را صدا زد. چشمان آزاد از دور جسدی را دید که به سمت او می آمد و لحظه ای بعد گرگ به آزاد رسیده بود و در دوردست کژال با پای برهنه بر سر زنان می دوید.

واژهمعنی واژهگام انداخت و دویدقدم برداشت و شروع به دویدن کردمعنی کلمات و آرایه های روان خوانی کژال فارسی هفتم

وقت فکر کردن نبود. نباید آزاد بماند دندان قروچه می کند. (عصبانی بود، عصبانی بود – کنایه). گرگ مقابل آزاد بود. یک باند شفاف در دهانش بود. روناک هق هق می کرد و گرگ خروپف می کرد. آزاد تعلیق نشد. زمین و سنگ و تیغ می دوید. از روی زمین پرید و به گرگ رسید. بلند شد و حمله کرد. آزاد باید گرگ می شد. توهین آمیز باسن روناک رو کشید. تکه ای در دهان گرگ ماند. آزاد، روناک به سرعت زمین خورد و با گرگ درگیر شد. (آزاد با گرگ گلاویس آزاد شد) کژال رسید. زن ها را دوید و روناک را در آغوش گرفت. به روناک نگاه کرد.

واژهمعنی واژهبا گرگ در هم پیچیدآزاد با گرگ گلاویز شدمعنی کلمات و آرایه های روان خوانی کژال فارسی هفتم

نکات دستوری و ترتیب ادبی:

دندان قروچه → کنایه از «عصبانی بود، عصبانی بود»

کمی بعد دست و پایش از مبارزه افتاد. آزاد رهایش نکرد. نفس گرم گرگ ناگهان سرد شد، دست و پایش از حرکت ایستاد. آزاد روی زمین افتاد.

نکات دستوری و ترتیب ادبی:

یکدفعه سرد شد ← کنایه از “مرگ”

واژهمعنی واژهواژهمعنی واژهروُلَهفرزند (به زبان کردی)قنداقهملحفه، دور پیچ کودکهراسانترساندایهمادرریگشن، سنگ ریزهخیش می کشیدشخم می زدجهیدجَست زدمجالفرصتتقلّاکوشش، تلاشگالشنوعی کفش، کفش لاستیکیمعطّلبی کار، منتظر، بلاتکلیفمویهشیون و زاری، ناله، گریههق هقصدای بریده بریده گریهخرناسهصدایی ناهنجار که از گلو یا بینی شخص خارج می شودمعنی کلمات و آرایه های روان خوانی کژال فارسی هفتم

طاهره عباد (متولد 1342 ه.

وی در شیراز به دنیا آمد. یکی از نویسندگان معاصر است. او آثاری در زمینه ادبیات نوجوانان و کودکان دارد. از آثار او می توان به «باغ در گلدون» و «در هوای گل سرخ» اشاره کرد.

بخونیدش:  چرا ترشی مخلوط را در ظرف فلزی نگهداری نمی کنند

معنی لغات درس کژال پایه هفتم

کژال: آهو

روناک: روشنایی

کابوک: آهنگ، کبوتر

لب: گونه

قنداق كردن: زنجير، ورق

رول هک کودک

گالاش: کفش پلاستیکی

برخاست: قدمی برداشت

قطب: تیر آهن

خیش: وسیله ای برای شخم زدن زمین

مویه: ناله کردن

دایه: مادر

قدمی برداشت: دوید

خروپف: زوزه

در انتظار: در انتظار، بیکار

بادرد: پاره کردن

مجال: فرصت

تماشا کنید: تماشا کنید

پا برهنه: بدون کفش

قدرت: قوت، قدرت، قوت

مبارزه: تلاش، تلاش

هق هق: صدای گریه طولانی

نقاشی های ادبی از درس کژال

دهکده تازه از خواب بیدار شده بود: اجازه، کنایه، شناخت

کژال پوستش را خراشید: کنایه از ترسیدن

او مانند علف در باد می لرزید: مقایسه

تپه بلند بود: شناسایی، کنایه از ارتفاع

گرگ دست هایش را مثل تیغ داس می برد…: مقایسه

تپه مانند یک قطب بود: مقایسه

زمین را خراشید: کنایه از تضعیف

صخره های صحرا را می خراشد: کنایه از ناراحت شدن

موهایش را گرفت: کنایه از شدت ترس و ناراحتی

سنگ ها به پایش زدند: شناخت

باد صدای کژال را درآورده است: شناخت

قدمی برداشت: کنایه از مسابقه

دندان قروچه می کنی: کنایه از خشم

با فریادی بلندتر گلویش را صاف می کند: کنایه از فریاد زدن

چشم های خون آلود: کنایه از خشم

تمام تنش ترسید: کنایه از ترسیدن

غمی که دشت بر دلش گسترد: مبالغه، کنایه از غم و اندوه بزرگ.

خاک بر سر: کنایه از فقر

تمام وجودش آزاد بود انگار دستانش شده بود: مقایسه

خرخرهایش تکه تکه می شد: کنایه از خفگی

نفس گرم گرگ که ناگهان سرد شد: طنز مرگ

دستان خود را باز کنید: طنز استفاده از تمام قدرت

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۹ ساعت 4:34 توسط سالار روح ورزی
 | 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا